گلآذینهایی که میوهچهها با نیروی بیشتری اتصال دارند (بدون ریزش در سطح بالایی است. این تجمع نشاسته بوسیله میوهچهها تنظیم میشود و چنانچه حذف شوند محتوای نشاسته برگها به سرعت کاهش مییابد. سطوح جیبرلین درونزا ممکن است علت اصلی نقش میوهچهها در تجمع نشاسته باشد چون اثر میوهچهها را میتوان با کاربرد جیبرلین تقلید نمود. میزان جیبرلین درونزا در برگها با ریزش میوهها به سرعت کاهش مییابد. بعلاوه در مرکبات، گردهافشانی باعث افزایش سطوح جیبرلین و در نتیجه کاهش ریزش تخمدان میشود.
در طول ریزش دیرهنگام، به دلیل سرعت تجمع مواد خشک در میوهچهها، میزان فتوسنتز برگهای روی گلآذینها نیز متقابلاً افزایش مییابد. میوهچههای در حال نمو، کربوهیدراتها را از سایر بخشهای درخت جذب نموده و ایجاد نوعی رقابت بر سر کربوهیدرات قابل دسترس مینمایند که در نهایت منجر به تخلیه ذخایر کربوهیدرات از سایر اندام درخت میشود. سطح ساکارز برگها به کمترین مقدار خود نزول میکند. در این زمان میزان بقای میوهها از طریق ظرفیت و توانایی درخت در تهیه متابولیتها تعیین میشود. هرگونه افزایش در رشد و نمو میوهچهها با کاهش در ریزش آنها مرتبط است. در چنین حالتی است که دو شاخص میزان تجمع مواد خشک و تعداد میوهچهها در حالت پایداری حفظ میشود. در این مرحله، ریزش میوهچه با محتوای قند آزاد میوهچهها رابطه معکوس دارد. این رابطه تا زمانیکه میوهچهها از نظر میزان کربوهیدرات در دسترس با هم متفاوت هستند صدق میکند. در این زمان چنانچه سرعت ریزش میوهچههای روی یک درخت با هم مقایسه شوند مشاهده میشود که میزان بقای متفاوتی بین آنها وجود دارد. کمبود در قندها باعث ساخت اتیلن شده که اتیلن خود نیز در ریزش نقش دارد.
دادههای حاصل از یک تحقیق نشان داد که ریزش ناشی از کمبود میزان کربوهیدرات، از طریق میزان اسیدآبسزیک و 1- آمینوسیکلوپروپان-1-کربوکسیلیک اسید که به صورت اولیه در میوهها وجود دارند کنترل میشوند. در چنین سیستمی اسیدآبسزیک نقش مادهای حساس در برابر کمبود غلظت مواد غذایی عمل نموده و سطوح ACC و اتیلن را که عامل ریزش محسوب میشوند تعدیل مینماید. به طور کلی ABA و ACC نوعی عمل خود تنظیمی روی میزان باردهی میوه بر اساس میزان کربوهیدرات در دسترس دارند.
بر اساس شواهد موجود، در نبود تنشهای محیطی، میزان میوهنشینی از طریق میزان کربوهیدرات قابل دسترس در پایان هر دوره ریزش تعیین میشود. عمل حلقهبرداری که باعث محدودیت در انتقال کربوهیدرات به ریشه میشود در بیشتر ارقام مرکبات میزان میوهنشینی را افزایش میدهد. این روش در طول دوره ریزش میوهچه تاثیر زیادی دارد اما در طي دوره ریزش اولیه میوهچهها، تاثیر معنیداری ندارد. میوهنشینی بوسیله میزان رقابت سینکهای درونی (مراكز مصرف) با هم، تنظیم میشود. بنابراین هرگونه افزایش در سرعت رشد میوهچههای در حال نمو منجر به کاهش تعداد میوه مي شود بدون اینکه تاثیر زیاد و محسوسی روی عملکرد کل داشته باشد.
به طور کلی عواملی که سبب ریزشهای غیرطبیعی شده و لازم است یک تولید کننده مرکبات بداند به شرح ذیل است:
الف- خاک اشباع از آب و استمرار آن موجب پوسیدگی ریشه و در نتیجه ریزش میشود.
ب- فقدان رطوبت کافی در خاک به ویژه در روزهای گرم که تنش خشکی درختان را در پی دارد.
ج- استفاده از روغن سفید در کنترل کنه مخصوصاً موقعی که خاک خشک و درختان در تنش خشکی قرار دارند.
د- کمبود یا ناکافی بودن مواد غذایی به ویژه ازت که در اواخر بهار یا اوایل تابستان منجر به ریزش میوه میشود.
ه- بعضی از روشهای مدیریتی چون تأخیر و یا استفاده ناصحیح از کودهای شیمیایی، مبارزه نکردن با علفهای هرز و انجام عملیات زراعی نامناسب و صدمه زدن به ریشه درختان که موجب تقلیل رطوبت و مواد غذایی میشود.
ز) رابطه رشد میوه و ریزش
رشد میوه مرکبات از سه مرحله تشکیل شده است. اولین مرحله رشدی میوهچهها از طریق افزایش در ضخامت پریکارپ در نتیجه تقسیم سلولی است که تا چند هفته بعد از ریزش گلبرگها ادامه دارد. مرحله دوم فاز بزرگ شدن سلول است که مشخصه آن شکلگیری کیسههای میوه (آبدان)، افزایش اندازه لوکولها (آبدانکها) و کاهش در ضخامت برونبر (پریکارپ) است. تجمع مواد خشک از همان اوایل رشد میوهچه تا رسیدن به حداکثر حجم آن در شروع مرحله بزرگ شدن سلولها ادامه داشته و در مراحل نزدیکی بلوغ ثابت باقی میماند. بیشترین میزان رشد میوه در طول مرحله بزرگ شدن سلول انجام شده و چندین ماه به طول میانجامد.
تعداد میوه نهایی حدود 1/0 تا 10 درصد تعداد کل گلهای تشکیل شده روی درخت است. ریزش میوه ممکن است در مرحله شکوفایی یا حتی زودتر و یا در مراحل بعدتر زمانیکه تخمدان رشد معنیداری نموده است اتفاق افتد. این ریزش که به ریزش میوهچه معروف است از محل قاعده تخمدان رخ میدهد. در هر دو حالت میزان ریزش بستگی به سرعت رشد میوه، کربوهیدرات و سایر متابولیتهای قابل دسترس دارد.
ریزش بعدی میوهچهها، همزمان با خروج کربوهیدراتهای ذخیره شده در برگها و زمانیکه رشد میوهچهها بستگی به میزان فتوسنتز جاری دارد، ایجاد میشود. بررسیها نشان داده است که اندازه نهایی میوه بستگی به میزان تجمع مواد خشک در میوههای باقیمانده از ریزش در این مرحله دارد. تمام این مشاهدات حاکی از این است که میزان کربوهیدرات قابل دسترس، سطح ریزش جودرو را تعیین میکند. این بدان معنی نیست که میزان قند آزاد هم در این پدیده نقش دارد، چون میزان قند در میوههای ریزش یافته به مراتب بیشتر از میوههای باقیمانده روی درخت است. با اینکه قندها به سرعت در میوهچههای با رشد زیاد، ساخته میشوند، لیکن سطح قند آزاد در حد پایینی است. کاهش رشد میوهچهها، ریزش را تسریع داده كه احتمالاً به دلیل وجود قندهای استفاده نشده در میوهچهها است.
رابطه بین میزان رشد میوهچهها و ریزش، بسیار ظریف و حساس است. طوری که هر گونه تغییر در هر یک از این شاخصها، دیگری نیز تحت تاثیر قرار میگیرد. هرگونه افزایش در میوهنشینی، سرعت رشد میوهچهها را کاهش میدهد. در مقابل با افزایش در رشد میوهچهها، میزان ریزش نیز افزایش مییابد. در درختان نارنگی (ماندرین) که دارای میزان کربوهیدرات ذخیره مشابه بودند، تعداد میوه تشکیل شده رابطه تنگاتنگی با سرعت رشد آنها در طول ریزش جودرو دارد. درختان با سرعت میوه نشینی بالا، تعداد میوه کمتر ولی بزرگتر تولید مينمايند.
ح) رابطه اندازه میوه و عملکرد
میزان عملکرد بطور مستقيم وابسته به تعداد و اندازه میوه است و تعداد میوه نیز به تعداد گل، میزان میوهنشینی و ریزش میوه بستگي دارد. برخی از ارقام به طور طبیعی کمبارده هستند که در این حالت جهت داشتن تولید تجاری، از تنظیمکنندههای رشد استفاده میشود. گزارش شده است که این ارقام از میزان جیبرلین درونی کارآمدی برخوردارند. از جیبرلین به طور رایج روی انواع کلمانتینها و نارنگیهای ماندرین و از مرحله تمام گل تا ریزش گلبرگها استفاده میشود. در سالهایی که گلدهی در دوره زمانی کوتاهی (10-7 روز) رخ میدهد فقط یکبار از این تیمار استفاده میشود. اما وقتی گلدهی در دوره طولانیتری وجود دارد به منظور اطمینان از حداکثر تعداد گل و میوهچه دو بار بکار میرود.
اندازه میوه یکی از شاخصهای مهم در امر تولید است که به نوع مدیریت باغدار نیز مربوط میشود. اصولاً میوه در اندازه بزرگ، مطلوب مصرف کننده نیز هست. تناوب باردهی برخی از ارقام زياد است و در سال كم محصول، ميوه ها فاقد ارزش اقتصادي هستند. از طرفي میوهها در سال آور خیلی کوچک بوده و در سال نیاور پوست میوه ضخیم میشود. رابطه معکوسی بین اندازه میوه، تعداد گل و تعداد میوه در هر درخت وجود دارد. در نارنگی کلمانتین کاربرد اوره در مراحل آغازش تخصصی شدن جوانه گل یا در مرحله شکوفایی، میزان میوهنشینی، اندازه و عملکرد را افزایش میدهد. نتایج مشابهی در مورد پرتقالهای ناول و والنسیا نیز گزارش شده است. کاربرد جیبرلین در مرحلهای که جوانه به رنگ سبز تا سفید است، تعداد و عملکرد میوه را افزایش میدهد.
در بیشتر ارقام نارنگی و پرتقال، اندازه میوه در مرحله بلوغ با تعداد گل رابطه معکوسی دارد. اندازه نهایی میوه حداقل به طور جزئی در همان اوایل مرحله نمو گل/ میوهچه مشخص میشود و به خوبی با قطر میوهچه در پایان مرحله ریزش جودرو در ارتباط است. با کاربرد جیبرلین به میزان کم (20-10 میلیگرم در لیتر) در طول دوره رکود زمستانی میتوان از تعداد گلها (جهت حصول میوه با اندازه مناسب) به طور موثری کاست.
میزان رشد میوهچهها بستگی به میزان تجمع مواد خشک و آب دارد. این رشد ممکن است با میزان قدرت جذب مواد توسط میوه و یا منابع جذب (محدودیت در منبع) محدود شود. این دو عامل رابطه ظریفی با هم داشته و کمبود منابع متابولیکی در مراحل اولیه نمو ممکن است آسیبهای جبران ناپذیری به میوهچههای در حال رشد رسانده و رشد میوهها را در مراحل بعدی نمو زمانیکه حتی شاید منابع متابولیکی نیز برای بلند مدت مهیا باشد محدود نماید. بنابراین توانایی رشد میوهچهها در همان مراحل اولیه رشد تعیین شده و قابل تشخیص است. در میوه چند نوع نارنگی رابطه مستقیمی بین قطر میوهچه در پایان ریزش جودرو و اندازه میوه در زمان بلوغ یافت شده است.
به نظر میرسد عامل محدودکننده رشد میوهچهها در طول مراحل مختلف نمو، متفاوت باشد. وزن تک میوه در مرحله بلوغ با تعداد میوه در هر درخت رابطه معکوسی دارد که نشان از اثر رقابت بین سینکی (محدودیت در منابع) روی رشد میوه است. از طرفی رابطهای قوی بین عملکرد نهایی و تعداد میوه در هر درخت وجود دارد. به نظر میرسد قوی بودن مقصدها نسبت به منابع جذب، عامل اصلی در تعیین میزان رشد میوه در طول روزهای آخر دوره رشد باشد. افزایش منابع غذایی در این مرحله از طریق تنک دستی یا حلقهبرداری بنا به گزارش، تنها اثری جزئی روی رشد میوه در میوههای کوچک نارنگیهای ساتسوما و کلمانتین دارد. وضعیت متفاوتی برای گریپفروت گزارش شده است. میوههای حجیم (بیش از سه برابر تیمار شاهد) رقم مارش بدون بذر، تحت عمل حلقهبرداری تنهی درختانی که به شدت در پایان ریزش جودرو تنک شده بودند (کاهش از 350 میوه اولیه به 40 عدد) بدست آمد.