آشنايي با تاريخچه گياه درماني و طب سنتي
براي پيگيري تاريخچه گياهان دارويي ابتدا بايد تاريخچه فارماکولوژي (داروشناسي) را بررسي نمود زيرا تا قرن ۱۹ ميلادي کلاً از گياهان دارويي براي درمان بيماريها استفاده ميشد.
کشف ويژگيهاي درماني گياهان بايد ناشي از نوعي غريزه انساني باشد. انسان اوليه از گياهان بهعنوان غذا و دارو استفاده ميکرد. دراين راستا انسان به مرور زمان و در اثر آزمايش و خطا و نيز تجربههاي ناموفق فراوان، موفق به کشف برخي ويژگيها در بعضي از گياهان شد و براساس اين گونه ويژگيها، گياهان را شناسايي و طبقهبندي کرد. او همچنين مشاهده کرد که چگونه حيوانات بههنگام بيماري از گياهان استفاده ميکنند.
بهعنوان مثال وقتي ديد يک گوزن زخمي براي تسکين درد، تن خود را به علف مبارک مي مالد، به خاصيت ضد درد آن گياه پي برد. و بعدها براي تسکين درد زخمهايش آن را به کار گرفت. مثال ديگر، گياه مَرغ است که گربهها از آن استفاده مي کنند و خاصيت قيآور دارد. بسياري از نويسندگان به دانش غريزي حيوانات از گياهان دارويي اشاره کرده اند، مثلاً سيسرو به استفاده گوزنهاي ماده از زراوند براي تسهيل زايمان اشاره ميکند و پلوتارک از کاربرد گياه شيپوري وحشي توسط خرسها ياد مي کند. پيش از تشخيص گياهان سودمند و درمانگر از گياهان سمي، احتمالا موارد مسموميتهاي اتفاقي بسياري رخ داده است. موليسچ گياهشناس آلماني مشاهده جالبي در مورد شش گياه حاوي کافئين (قهوه، کولا، ماته، چاي، کاکائو، گوارنا) دارد.
ميان تعداد بيشماري از انواع مختلف گياهان، بشر اين شش گياه را با دقت کامل شناسايي کرده است، با اينکه اين گياهان، فاقد هر گونه مشخصه ظاهري نمايانگر خاصيت درماني هستند.
اطلاعات اوليه دانش گياهشناسي در مورد مصارف درماني گياهان، بيشتر حکايت از نقش غريزه در انتخاب آنها دارد ولي با گذربشراز دوران ماقبل تاريخ به دوران باستان، انسان شروع به کاربرد عقل و منطق نموده، با محاسبات منطقي به خلاقيتهاي خاصي براي بهبود روش و کيفيت زندگي خود دست يافت.
بين ملل جهان، مصريان قديم را بايد نخستين ملتي دانست که از گياهان دارويي به نحو گستردهاي استفاده ميکردند. درعصر هومر کشور مصر بهعنوان منطقهاي غني از گياهان دارويي و سمي شهرت يافت. پاپيروس مشهور ابرز که گمان ميرود ۳۵۰۰ سال قبل نوشته شده است، حاوي مجموعهاي از نسخ و دستورالعملهاي دربردارنده بسياري از داروهاي داراي منشاء گياهي است که از آن جملهاند: روغن، سرکه، تربانتين، انجير، روغن کرچک، سير، کـُندر، افسنطين، صبر زرد، ترياک، زيره سبز، نعناع، انيسون، رازيانه، زعفران، سدر، تخم کتان، صمغ عربي و اقسام بالزامها. برخي داروهاي داراي منشاء معدني که توسط مصريان مورد استفاده قرار ميگرفته اند شامل: آهن، سرب، منگنز، شنگرف، سولفات مس، سفيداب، کربنات سديم، نمک طعام و احجار کريمه ميباشند. از سنگ نوشتههاي ميخي برميآيد که بابليها نيز همانند مصريان از خواص و کاربردهاي دارويي گياهان آگاه بودند.
در کتابخانه ساندرا پالوسي (آشورباني پال) که ۲۶۵۰ سال قبل داير بوده است چندين لوح گلي که موضوعات طبي و دارويي روي آنها حک شده، يافت گرديده است. فهرست داروهاي مندرج روي الواح مذکور، بسيار شبيه فهرست داروهاي مورد استفاده در مصر باستان بود که شامل ۲۵۰ نوع گياه و داروي معدني ميباشد. برخي از داروهاي مذکور عبارتند از: سنا، دارچين، قسط بحري، انيسون، ياسمين، خرزهره، نعناع، بذرالبنج، شيرين بيان، اقسام روغنها، موم، تربانتين، قير طبيعي و آلوم. چنانچه در کتاب مقدس نيز آمده، عبريان از ارس و زوفا براي درمان بيماريهاي مختلف استفاده ميکردند. در چين يک کتاب شبه فارماکوپه به نام پنتاسو يعني دارونامه برگ گياهي که ۴۰ مجلد و حاوي چند هزار نسخه دارويي بوده، وجود داشته است. کتاب مذکور حدود ۲۷۳۵ سال قبل از ميلاد مسيح (ع) نوشته شده و مؤلف آن يکي از امپراطوران آن کشوربه نام شينون بوده است.
از ديگر کتب دارويي چين باستان، کتابي بوده که مشخصات، رويشگاهها و نحوه درمان با بيش از يک هزار گياه دارويي مفيد در آن موجود بوده است. در طب چيني از داروهايي همچون جلبکهاي دريايي، ريوند، آقونيطون، شاهدانه، کافور، اقسام افدرا، آهن، گوگرد جيوه و آلوم استفاده ميشده است. اصول طب چيني در کتابي با عنوان ” هديه امپراطور زرد در طب داخلي هاوينگ دي ني جينگ ” و با عنايت به دو مفهوم اسامي ين و يانگ و نيز عناصر پنج گانه وي يوسينگ که محتملاً طي سالهاي ۲۰۰ قبل از ميلاد تا ۱۰۰ ميلادي نگاشته شده، مدون ميباشد. از ديگر کتب سنتي چين” تحفه کشتزارهاي الهي ” است که طي قرن اول ميلادي تدوين گرديده و شامل شرح و توصيف ۲۵۲ داروي گياهي است.
در سال ۱۹۷۷ ” دايرة المعارف ترکيبات دارويي مورد استفاده در طب سنتي چين” به زبان انگليسي انتشار يافت که دربردارنده ۵۷۵۷ دارو است که بخش عمده آنها منشاء گياهي دارند. استفاده از خواص درماني گياهان نزد هنديان باستان، رواج کامل داشته است. منابع طب هندي شامل ريگ ودا که طي سالهاي ۴۶۰۰ الي ۱۶۰۰ سال قبل از ميلاد تأليف گرديده و نيز ايورودا که طي سالهاي ۲۶۰۰ الي ۲۵۰۰ سال قبل از ميلاد تاليف گرديده، هستند
از ديگر کتب معروف طب هندي ميتوان از “شاراکا سمهيتا” که واجد آثار درماني ۵۰۰ گياه طي ۵۰ دسته ميباشد و نيز کتاب سوس روتا که شرح ويژگيهاي ۷۶۰ گياه در ۳۷ دسته را در بردارد، ياد نمود.
طب آيورودايي که امروز هم در هند رواج دارد، نظامي فراگير و مستند به اندر کنش جسم، عقل و روح است. در طب مذکور انرژي و ماده از يک مقوله شمرده شدهاند که به پنج صورت اتر، هوا، اتش ، آب و خاک تجلي مينمايند. بر اساس مباني طب آيورودايي اين عناصر پنج گانه با عملکردهاي حواس پنج گانه ارتباطي محکم و ناگسستني دارند. عناصر مورد بحث در تشکيل نيروهاي سه گانه تريدوشا دخيلند. بدين ترتيب که اتر و هوا عنصر “واتا”، آب و آتش عنصر” پيتا ” و آب و خاک عنصر “کافا” را تشکيل ميدهند و تعادل عناصر مذکور در تداوم سلامت نقش اساسي دارد. براساس طب ايورودايي مواد داراي طعمهاي شيرين، ترش و شور موجب افزايش کافا و کاهش واتا ميگردند. حال آنکه داروهاي واجد طعمهاي تلخ و گزنده عملکردي معکوس دارند و گياهان داراي طعم هاي ترش، شور و گزنده موجب افزايش عنصر پيتا ميگردند.
متأسفانه در سال ۱۸۳۳ ميلادي دولت استثمارگر بريتانيا به بهانه مبارزه با خرافات تمامي مدارس طب آياورودايي موجود در هند را تعطيل و آموزش طب مزبور را ممنوع نمود، ليکن خوشبختانه پس از استقلال هندوستان اين مکتب پزشکي جايگاه خويش را بازيافت و امروزه بهعنوان يکي از مکاتب درماني ارزشمند مطرح است.