شرایط محیطی
در مرکبات رشد و نمو متشکل از مراحل پیچیدهای است که بر حسب زمان و مکان توسط عوامل مختلف درونی و خارجی کنترل میشود. عوامل درونی شامل ژنتیک رقم یا پایه و تعادل هورمونی گیاه است. عوامل خارجی از نوع آب و هوا، عوامل خاکی و عملیات باغبانی تشکیل شده است. مراحل مختلف رویشی درختان مرکبات نیز متاثر از این عوامل درونی و خارجی هستند. مهمترین مراحل رشدی گیاه شامل مرحله رشد رویشی، آغازش گل، تخصصی شدن و شکوفایی گل، میوهنشینی، رشد و نمو میوه، بزرگ شدن میوه، بلوغ میوه و پیری، استحکام پوست و رنگ میوه است. به عنوان مثال شرایط محیطی ممکن است برخی از مراحل مربوط به تولید از آغازش گل تا نمو گلها را تحت تاثیر قرار داده و مانع روند طبیعی این مراحل شود. در این صورت وقوع پدیدههایی چون ریزش میوههای در حال نمو، تسریع در باز شدن گل، افزایش نمو و حتی بلوغ میوه دور از انتظار نیست.
کشت و تولید تجاری مرکبات دنیا بین عرضهای جغرافیایی 40 درجه شمالی و جنوبی و در نواحی که درجه حرارت بالای 7- درجه سانتیگراد باشد مشاهده میشود. در این میان برخی عوامل محیطی نقشی محدود کننده در پرورش مرکبات داشته که روی توانایی کامل رشد و تولید درختان تأثیر میگذارند. تأثیر این عوامل تا حدی است که اگر میزان محصول در هکتار در مناطق مساعد 100 تن در هکتار است در مناطق با شرایط محیطی نامناسب به کمتر از 15 تن در هکتار میرسد.
در مناطق گرمسیری دنیا با توجه به ارتفاعات 500- 0، 1500- 500 و 2500- 1500 متر از سطح دریا، کیفیت میوه و تولید آن در مناطق پست تا کم ارتفاع به علت شدت حرارت و مجموعه واحد حرارتی سالیانه تا 5000 ساعت، نامطلوب است در حالیکه در مناطق با ارتفاع 1500- 500 متر با مجموعه حرارتی حدود 3500 ساعت بهترین محصول مرکبات تولید میشود. شاخص مجموع حرارتی سالیانه نیز در گلدهی مرکبات اهمیت دارد. حداقل حرارت مورد نیاز برای شروع رشد مرکبات (صفر فیزیولوژیکی)، 5/12 درجه سانتیگراد است و متوسط دمای مناسب جهت رشد مطلوب 5/18 درجه سانتیگراد است. مرکبات به طور ماهیانه نیاز به 180 ساعت مجموعه حرارتی دارند (6 = 15/12- 5/18 و در نتیجه 180 = 30×6). با این احتساب طبیعی است که ارتفاعات مناطق گرمسیر که دارای مجموعه حرارتی حدود 1000 ساعت هستند، کفایت نیاز حرارتی مرکبات را نخواهند کرد.
مناطق نیمهگرمسیری در بین عروض جغرافیایی 5/23 تا 40 درجه شمالی و جنوبی قرار داشته و بیشترین سطح زیر کشت مرکبات به این مناطق اختصاص دارد. مجموعه حرارتی این دامنه جغرافیایی از 1600 در اسپانیا تا 3900 ساعت در کالیفرنیا و تکزاس متغیر است. در بعضی از این مناطق و در برخی سالها، مرکبات با دماهای صفر تا 7- و گاهی 10- درجه سانتیگراد مواجه هستند که به علت صدمات سرمازدگی، این پدیده عاملی محدود کننده در پرورش مرکبات محسوب میشود. در مناطق نیمهگرمسیری، آب و هوای مرطوب و نیمهخشک و خشک وجود دارد. در مناطق با رطوبت بالا همراه با بارندگی مانند برزیل و فلوریدا، نوسانات حرارتی کمتر از دو منطقه دیگر بوده و به همین دلیل مرکبات مطلوبی در این مناطق تولید میشود.
الف) حرارت
حرارت و آب به طور چشمگیری در تنظیم زمان و دوره گلدهی درختان مرکبات تأثیر دارند. بنابراین شدت گلدهی و دوره آن برحسب مناطق آب و هوایی مختلف متغیر است. دوره جوانی درختان مرکبات در مناطق با رطوبت و حرارت بالا و همچنین داشتن مجموعه حرارتی نسبتاً زیاد مانند مناطق پست گرمسیری، بسیار کوتاهتر از مناطق نیمهگرمسیری خشک با آبیاری متوسط است. از طرف دیگر رشد و نمو دانهالهای پیوندی نیز در مجموعه حرارت پائینتری قرار میگیرند. تحت شرایط متوسط حرارت بالا، مرکبات زودتر بالغ شده، اندازه میوه بزرگ شده و میزان اسیدیته آبمیوه در سطح پایین باقی میماند. نوسانات دمایی شب و روز باعث رنگگیری بهتر میوه و تجمع قند میشود. بهترین میوه مرکبات در مناطق نیمهخشک نواحی نیمهگرمسیری که کمتر از 500 میلیمتر بارندگی داشته و یا تحت شرایط آبیاری هستند بدست میآید.
فرآیند ساخت مواد قندی تحت تأثیر افزایش حرارت قرار میگیرد. بهویژه آنکه درجه حرارت برگها همواره
10-7 درجه سانتیگراد بالاتر از درجه حرارت محیط است. به نظر میرسد حرارت متوسط برای فعالیتهای فتوسنتزی در مناطق مرطوب بین 28 تا 30 درجه سانتی گراد و در مناطق خشک 22- 15 درجه باشد. آبیاری روی درختی (Over-Tree Irrigation) میتواندروی کاهش حرارت و استرس ناشی از آن تاثیر داشته باشد. در طول آزمایشی با همین مضمون، محتوای کلروفیلی برگ، پتانسیل برگ، فتوسنتز خالص و دمای برگ اندازهگیری شد. درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا تحت تاثیر آبیاری بالادرختی (به دلیل ایجاد تغییر در میکروکلیمای اطراف تاج درخت) قرار گرفت. نتایج حاکی از افزایش فعالیت فتوسنتزی درختان در این شرایط (کاهش دما و افزایش رطوبت) بود.
به دلیل تأثیر حرارت در رشد شاخهها، وضعیت رویشی سالیانه شاخهها در مناطق نیمهگرمسیری تابع یک چرخه دو مرحلهای بوده در صورتی که در مناطق گرمسیری این رشد در طول سال به طور مستمر ادامه دارد. به علاوه حرارت در رشد ریشه و جذب آب و مواد غذایی نقش مؤثری دارد. چنانچه رشد ریشه در حرارتهای
30- 10 درجه سانتیگراد انجام شود فعالیتهای جذب نیز به طور طبیعی ادامه مییابد. در برخی مناطق نیمهگرمسیری زردی برگها در زمستان مشاهده میشود. این پدیده به علت کاهش درجه حرارت خاک و توقف جذب آب و مواد غذایی است. دماهای بین 9 تا 38 درجه سانتیگراد، نقش مؤثری در جوانهزنی بذور مرکبات دارد. بذور پونسیروس به دلیل داشتن منشأ نیمهگرمسیری قادرند در دمای 9 درجه سانتیگراد جوانهزنی را آغاز کنند در حالیکه بذور رافلمون با منشأ گرمسیری در دمای 15 درجه سانتیگراد شروع به جوانهزنی مینمایند. دردمای 20- 15 درجه سانتیگراد به طور متوسط حدود 80 روز برای جوانه زنی زمان نیاز است، در صورتیکه در دماهای بین 35- 30 درجه سانتیگراد فقط 30- 14 روز کفایت میکند.
عوامل محیطی در تنظیم شکل گلها، توزیع آنها روی درخت و درصد تشکیل میوه تأثیرگذار است. با توقف رشد در ایام استراحت زمستانه در مناطق نیمهگرمسیری تشکیل جوانه گل صورت میگیرد. در مناطق گرمسیری این استراحت در یک دوره زمانی خاص مثل وجود خشکی است. در این صورت جوانه رویشی این توانایی را پیدا میکند که به جوانه گل تبدیل شود. سرما و تنش کم آبی برای تشکیل جوانه گل ضروری است منتها سرما در مناطق نیمه گرمسیری و تنش آبی در مناطق گرمسیری نقش لازم را ایفا مینماید. برای گلدهی عواملی فیزیولوژیک مثل کربوهیدراتها، هورمونها (بویژه جیبرلین)، درجه حرارت، ارتباط آب و مواد غذایی دخالت مستقیم دارد. در نواحی مدیترانهای، درجه حرارت بالای تابستان در طول میوه نشینی روی فیزیولوژی گیاه تاثیر گذاشته و عملکرد کمی و کیفی کاهش مییابد.
دماهای بالا در وضعیت نمو و ریزش میوه به طور مستقیم دخالت دارد. مثلاً ریزش میوه بین ماههای خرداد تا تیرماه به علت رقابت میوه در جذب کربوهیدرات، آب، تنظیم کنندههای رشد و سایر مواد متابولیکی است. وجود حرارتهای بین 40- 35 درجه سانتیگراد در این شرایط رقابتی، باعث تسریع در ریزش میشود. در تحقیقی اثر عوامل اقلیمی روی رشد میوه نارنگی ساتسوما مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش تعداد ساعات آفتابی و دمای تجمعی در این مرحله رشدی، درختان زودتر تولید گل نموده و در مقابل رشد قطری میوه و نسبت میوه به برگ نیز افزایش مییابد.
در مراحل نمو و رسیدن میوه، مرکبات بیشتر دوستدار هوای گرم و مرطوب (نظیر نواحی شمال، فارس و میناب) هستند. گونههایی چون لیموها، کامکواتها، بعضی پرتقالها، گریپ فروت و لایم در صورت نبود یخبندان در مناطق خنک قابلیت رشد دارند. به دلیل تاثیر بالای حرارت در کیفیت میوه، معمولاً در بررسی اثر حرارت، از مدلهای درجه-روز جهت مقایسه درجه حرارت نواحی استفاده میشود. در این حالت میزان اسید کل میتواند بهترین شاخص جهت تعیین بلوغ میوه باشد .
در صورت وجود پوشش گیاهی در سطح خاک، رطوبت خاک حفظ شده و به کاهش دمای خاک کمک میکند. این حالت باعث میشود که ریشهها در روزهای گرم تابستان نیز به فعالیت خود ادامه دهند. در تحقیقی دمای خاک در سه عمق 5، 10 و 20 سانتیمتری و در گرمترین روزهای سال اندازهگیری و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در 10 سانتیمتر بالای خاک (دارای پوشش گیاهی)، دمای خاک 4/2 درجه سانتیگراد پایینتر از بخشهای فاقد پوشش گیاهی بود. این اختلاف دمایی در دمای عمق 20-10 سانتیمتری خاک 2/1 درجه سانتیگراد بود.
ب) میکروکلیمای مرکبات
عملکرد باغ معمولاً بوسیله عواملی چون میزان نفوذ نور، میزان تثبیت دیاکسید کربن، میزان جذب آب و عناصر و اینکه اندامهای مختلف گیاه دارای ظرفیت جذب آب، مواد غذایی و غذاسازی متفاوتی هستند مورد محدودیت واقع میشوند. از طرفی این عوامل تحت تاثیر نوع کلیمای پرورش مرکبات است. در آزمایشی درختان در معرض دو غلظت 300 و 700 پیپیام به مدت دو سال قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با ایجاد شرایطی چون افزایش غلظت دی اکسیدکربن محیط، میزان تثبیت آن توسط بخش هوایی گیاه به سه برابر افزایش مییابد.
برخی ارقام مرکبات علاوه بر قابلیت رشد در مناطق گرم، در هوای خنک هم رشد میکنند در حالیکه بعضی ارقام به گرمای بیشتری احتیاج دارند. چنانچه شرایط محیطی منطقه برای پرورش برخی گونهها و ارقام مرکبات مطلوب نباشد امکان تأمین و فراهم کردن میکروکلیمای مناسب وجود دارد. این میکروکلیماها به مفهوم انتخاب نقاط گرمتر، پیدا کردن مکانهای خنک و یا مرطوب است. چنانچه محلی از وزش باد محفوظ باشد یا نور و گرمای کافی در آن منطقه وجود داشته باشد، میتوان ادعا نمود که میکروکلیمای مناسب مرکبات فراهم است. هر عاملی که باعث کاهش شدت تابش نور شود رشد درخت را نیز به همان نسبت محدود نموده و در نهایت تولید میوه کاهش مییابد. در نقاط گرم میتوان گریپفروت و یا بعضی ارقام که به گرمای بیشتری نیاز دارند کشت نمود.
ج) نور
درختان مرکبات به نور حساس هستند. درختانی که تحت شرایط شدت نوری بالا رشد میکنند تولید شاخساره کمرنگ میکنند در حالیکه درختان رشد یافته تحت شرایط سایه دارای برگهای سبز تیره هستند. شرایط نیمهسایه تولید میوههای با کیفیت بالا نموده ولی در مقابل سایهدهی کامل تولید میوه با کیفیت پایین مینماید.
د)باد
بادهای سرد رشد مرکبات را متوقف میسازد. بادهای شدید موجب خسارتهای فیزیکی به درخت شده و منجر به شکستن شاخهها، پاره شدن برگها، صدمه به قسمتهای انتهایی شاخهها و آسیب جدی به پوست میوهها میشود. بادهای سرد در گلدهی و تشکیل میوه اثر میگذارد اما بادهای گرم بهویژه همراه با رطوبت پایین خاک، موجب ریزش میوههای نارس میشود. هوای گرم و مرطوب مساعد توسعه بسیاری از بیماریهای قارچی است. بعلاوه اسپور قارچها بوسیله بادهای گرم و شدید پراکنده شده و در نقاط مناسب شروع به آلودگی گستردهای مینمایند.
ه) سرما
مفهوم فیزیولوژی سازگاری به سرما در مرکبات به عنوان یک مهم، در حد و اندازه سایر گیاهان مورد بررسی قرار گرفته است و اطلاعات در این زمینه محدود بوده و هنوز نتایجی که بدینوسیله بتوان تحمل به سرمای مرکبات را افزایش داد حاصل نشده است. لیکن به طورکلی پذیرفته شده که مراحل سازگاری به سرما بستگی زیادی به حرارت دارد. زمانیکه که گونههای مرکبات در معرض دورههای معینی از درجهحرارتهای پایین و بدون یخزدگی (سازگاری سرد) قرار گیرند، سطح تحمل درخت نیز به نوسانات سرما افزایش مییابد.
درختان مرکبات مقاوم به یخبندان نیستند و بعضی از گونهها و ارقام نسبت به برخی دیگر نسبت به یخبندان حساستر هستند. مسأله یخبندان هر چند سال یکبار در بسیاری از کشورهای مرکباتخیز به باغهای مرکبات آسیب وارد میکند. به همین جهت یخبندان برای مرکبات یکی از بزرگترین مسائل محیطی است که موجب خسارتهای سنگین به تولیدکنندگان مرکبات میشود. در ایران مشابه سایر کشورهای مرکبات خیز دیگر، در دو دهه گذشته با فواصل هر 5-4 سال باغهای شمال و جنوب دچار صدمات سرمازدگی شدهاند. چنانچه 2-1 درجه سانتیگراد بر مقاومت درختان مرکبات در برابر سرما افزوده شود آسیب اقتصادی یخبندان 20- 10 درصد کاهش خواهد یافت.
بافتها و اندامهای مختلف مرکبات در مواجه با یخبندان مقاومت یا حساسیت یکسانی نشان نمیدهند. در شرایط کنترل شده، گلها حساسترین عضو محسوب شده و بافتهای چوبی مقاومترین اندامها به یخبندان هستند. در بین مرکبات نارنگیها جزو مقاومترین ارقام تجارتی مقاوم به سرما هستند. پرتقال، گریپ فروت، لیموها و لایمها به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند.
در طول دوره سرما، تغییرات عمده فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و متابولیکی چون بیان ژن و ساخت نسخههای جدید پلیپپتیدی رخ میدهد. رابطه ویژهای میان پروتئینهای تحریک شده توسط سرما با میزان بقای گیاهان سرما دیده وجود دارد. این موضوع کمک میکند تا بتوان با حداکثر نمودن بیان قابلیتهای ارثی و ژنتیکی، میزان تحمل به سرما را افزایش داد. شواهد بسیاری وجود دارد که نوعی عادت پذیری فتوسنتزی در دماهای پایین وجود دارد و این موضوع در ارتباط با افزایش در میزان آنزیم روبیسکو (ریبولوز 1، 5- فسفات کربوکسیلاز اکسیژناز) است. در مرکبات شواهدی است که نشاندهنده تفاوتهای کمی و کیفی پروتئینها در ژنوتیپهای مختلف در پاسخ به درجهحرارتهای سرما است. به طورکلی در طول دورههای سرما تغییراتی در فعالیت آنزیم فتوسنتزی روبیسکو و PEPcase رخ میدهد. این نتایج نشان از نوعی تغییر شکل احتمالی پروتئینها در مرکبات، تحت شرایط دمای سرد میدهد. تغییر در فعالیت آنزیم به دلیل تغییر در بیان فعالیت آنزیم یا در مقادیر پروتئین است.
علائم سرمازدگی و یا یخبندان به اشکال مختلف با توجه به نوع مرحله رشدی در گیاه مشاهده میشود. در مراحل اولیه، برگها متمایل به قهوهای تا تیره همراه با لهیدگی هستند. در ادامه، برگها یا شاخهها بیرنگ شده و در نهایت مرگ سرشاخهها و خشکیدگی آنها رخ میدهد. افزایش گلهای نر و یا تأخیر در مراحل نمو گل نیز در اثر سرمازدگی ایجاد میشود. عوامل متعددی در ایجاد مقاومت به یخبندان در گیاه تأثیر دارد که برخی از آنها ژنتیکی و بعضی جنبه فیزیولوژیک دارد.
قندها میتوانند نقش محافظ پروتئینها و غشاها را در شرایط سرمای سخت ایفا نمایند. هر چند که حتی در مقادیر بالا نیز به تنهایی نمیتواند اثر سرمای سخت را کاهش دهد. تجمع قند در پوست گریپفروتهای فلوریدا نشاندهنده نوعی واکنش مقاومت به سرمازدگی است. در این حالت نوعی افزایش در ترکیب پرولین و سکوآلن اپیدرمی رخ میدهد. مکانیزم طبیعی ایجاد مقاومت به سرمازدگی در گریپفروت در طول ماههای زمستان زمانیکه میانگین درجهحرارت در سطح باغ به زیر 10 درجه سانتیگراد میرسد شروع میشود. افزایش در کاهش قندهای مشاهده شده در سلولهای فلاودو به طور خطی با کاهش در میزان ساکارز منطبق است. در بهار نوعی برگشت به ظرفیت مقاومت به سرمازدگی به دلیل افزایش در محتویات ساکارز ایجاد میشود که جایگزین کاهش قندها میشود. بررسی نوسانات محتویات ساکارز/کاهش قند در سلولهای فلاودو، نشان از تغییر در فعالیت اسید محلول اینورتاز داد. اینورتاز در طول زمستان افزایش یافته اما با شروع بهار کاهش یافته و ناپدید میشود.
در بین پایههای مرکبات، رافلمون حساسترین پایه در برابر سرما است. پرتقال، مقاومت متوسطی دارد، درحالیکه پایههای نارنج و پونسیروس مقاومت زیادی در برابر سرما از خود نشان میدهند. پایههای پونسیروس و نارنگی در فصل سرد سال دارای یک مرحله خواب یا رکود هستند که این عکسالعمل، مقاومت به سرمای آنها را افزایش داده و کمتر در مواجه با سرما آسیب میبینند. با توجه به احتمال وقوع سرمازدگی در ایران، استفاده از پایه پونسیروس و یا دورگهای پونسیروس جهت پایه در مناطقی که خطر سرما جدیتر است توصیه میشود. استفاده از ارقام زودرس گونههای پرتقال و نارنگی به ویژه در شمال ایران توصیه میشود. در این حالت گیاه فرصت کافی داشته تا مکانیسمهای فیزیولوژیکی مقاومت به سرمای خود را در برابر سرما افزایش دهد.
و) زهکشی
درختان مرکبات به رطوبت کافی خاک در سراسر سال احتیاج دارند. در صورت بروز خشکی در زمستان یا تابستان و خشک شدن خاک، ریشههای درختان در جستجوی آب به قسمتهای پائینتر خاک رشد میکنند. این ریشهها از مجاری باریک خاک (معمولاً مسیر آب اضافی یا فاضلاب) به قسمتهای پایین خاک هدایت میشوند. در بعضی از مناطق سطح آب زیرزمینی به سطح خاک نزدیک بوده و یا اینکه به دلیل وجود لایههای سختی از خاک، آب روی این لایه تجمع میکند. تماس ریشه با این منطقه موجب فساد و یا توقف فعالیتهای آن میشود. بنابراین زهکشی این زمینها ضروری بوده تا از قرارگیری و تماس با چنین آبهایی جلوگیری به عمل آید. وجود زهکش ضعیف در خاکهای شور، تجمع بر در محلول خاک را افزایش میدهد.
عوامل اصلی ضعف در زهکشی خاک، بالا بودن سفره آب زیرزمینی، فشردگی خاک، محتوای بالای رس خاک یا تغییر شدید در بافت خاک (وجود یک لایه شنی لومی در زیر یک لایه لومرسی یا وجود یک لایه سخت) است. هر خاکی که دارای چنین مشخصههایی باشد مناسب احداث باغ مرکبات نیست، مگر اینکه به میزان زیادی اصلاح شود. یکی از روشهای گسترش زهکشی خاک، کشت درختان در امتداد خطالراس است. روشهای دیگر حفر کانال زهکش یا نصب لولهها یا سفالهای زهکشی است که باعث خروج آب اضافی از خاک باغ میشوند. به طور کلی سطح سفره آب زیرزمینی نباید کمتر از یک متر از سطح خاک باشد.
سطح آب زیرزمینی در مناطق مرکباتخیز شمال ایران با توجه به فصل و وضعیت باغ نوسان زیادی دارد. بافت خاک در این باغها بین لوم رسی تا لوم شنی متغیر است و لایه نازکی از موادآلی در لایه سطحی خاک وجود دارد. باغهایی که قبلاً به کشت برنج اختصاص داشته است یک لایۀ سخت در عمق کم خاک به تدریج تشکیل شده است. بدلیل وجود چنین لایهای، رشد عمودی ریشۀ درختان متوقف شده و ریشهها بصورت جانبی و سطحی (درعمق کمتر از 40 تا 50 سانتیمتر) گسترش مییابند. در چنین شرایطی، وقوع بارندگیهای شدید به مدت چند روز، غرقاب شدن باغ و یا ماندابی در خاک را در پی دارد. این حالت منجر به کمبود اکسیژن در خاک، خفگی و پوسیدگی ریشهها میشود. این در حالی است که بر اساس تحقیقات انجام شده چنانچه ریشههای درختان مرکبات در فصل رشد به مدت چهار روز یا بیشتر در حالت غرقاب بمانند، آسیب جدی خواهند دید. این آسیبها به شکل زردی و پژمردگی برگ، ریزش میوه و برگ و سرخشکیدگی بروز خواهد کرد.
در نواحی مرکباتخیز مرکزی و جنوب ایران، تبخیر از سطح خاک زیاد ولی در مقابل بارندگی کم است. معمولاً هدایت الکتریکی (EC) خاک و آب آبیاری بالاست. از اینرو برای خارج کردن املاح از خاک ناحیه ریشه، لازم است باغ بیش از حد نیاز آبیاری شود. در باغاتی که سطح سفره آب زیر زمینی بالا نیست، فقدان زهکشی مناسب، باعث بالا آمدن سطح آب و شورشدن تدریجی آّب و خاک میشود. همچنین در باغاتی که سفره آب زیرزمینی در عمق کمی از منطقه ریشه قرار دارد، آب با صعود مویینه به سطح خاک آمده و از آنجا تبخیر میشود. با تبخیر آب از خاک، املاح آن در خاک باقی مانده و باعث شور شدن خاک میشود. در باغاتی که هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک از حدود 5/1 دسیزیمنس بر متر بیشتر شود عملکرد محصول مرکبات شروع به کاهش میکند.
ز) سایهاندازی و رقابت
فاصله بین درختان بستگی به عواملی چون نوع رقم و گونه مرکبات، نوع پایه و شرایط آب و هوایی، مساحت باغ و نوع مدیریت عملیات باغی که باغدار اعمال میکند دارد. مثلاً چنانچه تولیدکننده از ماشینآلات در باغ استفاده میکند باید فاصله مناسب بین ردیفها جهت رفت و آمد ادوات، در زمان بلوغ درختان پیشبینی نماید. به طورکلی در احداث باغ سعی میشود درختان کوچک و پاکوتاه با تراکم بالا و درختان بلند و پر رشد با فاصله بیشتری کشت شوند.
انبوه شدن تاج درخت و یا فاصله نزدیک درختان به هم، باعث کمبود نور، کاهش سطح برگ و چوبی شدن شاخهها، قرار گرفتن میوهها در قسمتهای انتهایی تاج، کاهش عملکرد، کوچکی میوه و کاهش کیفیت ظاهری میوه میشود. نور به طور بدیهی روی جوانهدهی، گلدهی، میوهنشینی، کیفیت میوه، رنگ و عملکرد تاثیر دارد. در قسمتهای جانبی درخت جائیکه میزان تراکم نور در آن کمتر از 15 درصد است برگ و میوه به میزان کمتری تشکیل میشود. سن و موقعیت جوانهها در روی تاج درخت، میزان واکنش آنها را به جوانهدهی و گلدهی تحت تاثیر قرار میدهد.
سایهاندازی سایر درختان بر روی سلامت و تولید محصول درختان مرکبات تأثیر میگذارد. در زمانی که درختان مرکبات کشت میشوند باید دقت نمود تا نور فراوان، امکان تنفس و فضای کافی برای درختان فراهم شود. از کشت گیاه و یا سایر درختان میوه در بین ردیفها و یا زیر درختان باید خودداری نمود. در صورتی که در کشت درختان زینتی و بادشکن فاصله مناسب از درختان باغ رعایت نشود در آینده محدودیتهای متعددی را در پی خواهد داشت. به عنوان نمونه با کشت درختان اکالیپتوس، ریشه آنها گاهی 60- 50 متر از هر سمت رشد نموده که هم مانع بزرگی برای توسعه ریشه مرکبات مجاور بوده و هم با جذب آب و موادغذایی اطراف، سهم کمتری از مواد غذایی به درختان مرکبات میرسد. از طرف دیگر، درختان زینتی و بادشکن به دلیل داشتن ارتفاع زیاد و شاخههای پراکنده، در سلامتی، توانایی رشد و فعالیتهای زایشی مرکبات کشت شده در اطراف تأثیر میگذارد. نور و گرما دو عامل اساسی در موفقیت رشد و تولید محصول مطلوب است. میوههایی که در شرایط سایه رشد میکنند از نظر اندازه کوچک بوده، رنگگیری نامناسب داشته و فاقد عطر است. معمولاً گسترش بیماریهای قارچی در مناطقی که تراکم درختان زیاد بوده و یا اینکه فاصله کافی بین درختان سایهانداز و مرکبات رعایت نشده باشد زیاد است. این عارضه در مناطق خنک و پرباران، خصوصاً در صورت وجود یک دوره کوتاه خشکی بعد از بارندگی و یا تحت شرایط مرطوب تابستان، به دلیل رکود و عدم جابجایی هوای بین درختان شدت مییابد.
ح) محل کاشت
آغاز مرحله کاشت درخت با جمعآوری اطلاعات اساسی درباره موقعیت مکانی، نوع زمین، مشخصات خاک، آب و هوا، قابلیت دسترسی به آب آبیاری و حمل و نقل، نزدیکی به مراکز بستهبندی یا فرآوری و هزینههای خرید زمین و تجهیزات شروع میشود. تعیین نوع فعالیتهای کشاورزی موجود در آن منطقه و قابلیت دسترسی به بازار بسیار مهم هستند. کسب اطلاعات در این زمینه قبل از هر گونه اقدام جهت احداث باغ ضروری است. در مناطق نیمهگرمسیر که احتمال وقوع یخبندان وجود دارد، اطلاعات دمایی باید شامل یک دوره طولانی از سالهای گذشته باشد.
ط) اندازه درخت
اندازه مناسب درخت یعنی داشتن اندازهای با حداکثر عملکرد، مناسب جهت عملیاتهایی چون برداشت میوه توسط کارگر، تنک کردن، هرس کردن، کاربرد تیمارهای مختلف روی درخت، داشتن حداکثر کیفیت و کمیت میوه و در آخر نفوذپذیری مناسب به نور است. چگونگی رشد درختان مرکبات از نظر ارتفاع و پخش شدن شاخهها تابعی از ساختار ژنتیکی ارقام و گونهها است. از طرف دیگر اندازه درخت تحت تأثیر پایه نیز قرار دارد. برای نمونه، پرتقال روی پایه نارنج دارای اسکلت بزرگتری نسبت به حالت پیوند روی پایه پونسیروس خواهد بود. در شرایط مطلوب درختان پرتقال، لیمو و گریپفروت تا ارتفاع 6- 5 متر رشد میکنند درحالیکه کامکواتها ارتفاع بیش از 3-2 متر نخواهند داشت. حال چنانچه این درختان در کنار دیوار و یا حصار توری و ... کشت شوند، امکان رشد کافی و در نتیجه برداشت محصول مناسب را نباید انتظار داشت. انتخاب محل کاشت و یا زمین مناسب حائز اهمیت است. در بعضی مناطق ایران نظیر زمینهای شمال، وجود لایه سخترسی و عمیق موجب میشود، درختان کشت شده از سالهای چهارم یا پنجم که در واقع آغاز دوران باردهی اقتصادی آنها محسوب میشود دچار انحطاط شدید در رشد و نمو گردند. در این درختان، عوارضی چون تولید برگهای کوچک، زرد شدن برگها، کاهش رشد طولی و توسعه شاخهها، کوچک ماندن میوه و ریزش آنها و بالاخره خالی شدن سرشاخهها از برگ و میوه بوجود خواهد آمد. عوارض اشاره شده در مواقعی که مرکبات در گلدان نگهداری میشود، بیشتر رخ میدهد. بنابراین برای پرورش مرکبات در گلدان توصیه میشود به انتخاب ارقام مناسب و خیلی پاکوتاه نظیر کامکوات و کالاموندین مبادرت گردد.
نارنج سه برگ فلائینگ دراگون پاکوتاهترین و نیمه پاکوتاهترین پایه جهت مرکبات است که در کشور اسپانیا بدست آمده است ولی هنوز استفاده از آن گسترش نیافته و خیلی محدود است. تلاشهایی جهت استفاده از مواد تنظیمکننده رشد به منظور کاهش رشد رویشی و نوسانات میوهدهی در شرایط رشد رویشی زیاد انجام شده است. بطور مثال جهت کنترل جوانههای نرک روی تنه پایهها از 15/1 درصد اسید نفتالین استیک استفاده شده است.
ي) خاک مناسب
انتخاب مناسبترین خاک موجب فراهم کردن بهترین شرایط جذب آب، مواد غذایی و وضعیت فیزیکی مرکبات خواهد شد. امکان کاشت مرکبات در خاکهای شنی، شنی لومی و لوم (معمولاً دارای مواد آلی کافی بوده و امکان زهکشی را میسر میسازد) وجود دارد. در این خاکها عمل تهویه بهخوبی صورت میگیرد. بعلاوه حاصلخیزی نسبتاً خوبی داشته و به ندرت از آب اشباع میشوند. عمیق بودن خاکهای شنی باعث ایجاد شرایطی برای ریشه درخت میشود که درخت قادر است سیستم ریشه خود را بیش از دو متر در خاک گسترده و پراکنده نماید. در خاکهای شنی لومی و لوم، حجم خاک نفوذپذیر که ریشه در آن گسترده میشود کاسته میشود. خاکهای لوم در معرض خطر اشباع آب و محدودیت تهویه قرار دارند. بنابراین نقش مدیریت آبیاری و برنامه زهکشی در این مواقع پررنگتر به نظر میرسد. به طورکلی خاکهای سنگین و رسی برای مرکبات مناسب نبوده و سیستم ریشه در یک فضای بسیار محدود پراکنده میشود. زهکشی در این خاکها بسیار ضعیف بوده و تهویه به خوبی صورت نگرفته در نتیجه خاک اشباع از آب باقی میماند. در چنین خاکهایی باید حداقل حجمی معادل یک متر مکعب از خاک اصلاح شود و برای خروج آبهای اضافی از خاک نیز تدابیر لازم اندیشیده شود.
به طور کلی چهار روش اصلی جهت حفظ و بهبود ساختمان خاک پیشنهاد شده است. اول: از تراکم کشت در خاک بایستی کاست. دوم: نگهداری و افزایش مواد آلی خاک سوم: افزودن مواد گچی و آهکی به خاک در صورت نیاز و در روش چهارم، بازسازی مکانیکی خاک است. موارد اول و دوم اصولاً جهت حفظ ساختمان خوب خاک به کار میرود در حالیکه موارد سه و چهار به منظور بهبود خاکهای فقیر و ضعیف کاربرد دارند.
ك) pH خاک
pH خاک شاخص وضعیت خاک از نظر میزان اسیدی یا قلیایی بودن است. هر واحد pH که کم یا زیاد میشود به معنی آن است که خاک معادل ده مرتبه اسیدی یا قلیایی میشود. مثلاً مفهوم خاک با pH حدود یک این است که ده مرتبه از خاک با 2=pH اسیدیتر است. مرکبات قادر به رشد در دامنه وسیعی از خاکها و اقلیمها هستند. مطلوبترین pH برای مرکبات بین 5/5 تا 5/7 است. مرکبات به pH بالا حساس بوده و به سرعت در ناحیه رشد ریشهها تجمع نمک رخ داده و باعث ایجاد خاک شور- قلیا میشوند که مرکبات رشد خوبی در این نوع خاکها ندارند.
در pH های کمتر از پنج، مسمومیت آلومینیومی و منگنزی در ریشه مرکبات رخ میدهد. همچنین در این شرایط کمبود عناصری چون کلسیم، منیزیم، فسفر (به سهولت توسط ذرات خاک تثبیت میشود) و مولیبدون مشاهده میشود. معمولاً باید سعی نمود از کاربرد زیاد کود سولفات آمونیوم در چنین مواقعی اجتناب نمود چون اسیدی شدن خاک را در پی دارد. در مقابل در خاکهای قلیایی کمبود عناصر ریز مغذی چون آهن، منگنز، مس و روی مشاهده میشود. محلولپاشی برگی این عناصر، میتواند شدت این کمبود را کاهش دهد.
مصرف نمک خنثی یا سولفات کلسیم برای اصلاح ساختمان خاکهای سنگین مفید خواهد بود. خاکهای رسی در حالت مرطوب چسبندگی زیادی داشته در صورتیکه با خشک شدن بسیار سخت میشوند. سولفات کلسیم به دو صورت کوتاه مدت و بلند مدت روی ساختمان خاک تاثیر میگذارد. در کوتاه مدت، بعد از حل شدن در آب باران یا آبیاری، سبب کاهش آماس خاکهای رسی و پراکندگی ذرات آنها میشود. با مصرف سولفات کلسیم در بلند مدت، یون سدیم موجود در ذرات رس این خاکها با کلسیم تعویض شده و ذرات چسبنده رس به صورت تودههای کوچک مجزا از یکدیگر درمیآیند.
در خاکهایی که ذرات خاک میتوانند از هم جدا شوند عناصر مضری مثل سدیم، بر و کلرید را به سمت بیرون میفرستند. تشکیل عناصر سولفور و کلسیم برای رشد گیاه ضروری است. معمولاً یک کیلوگرم سولفات کلسیم در هر متر مربع، خاک را اصلاح میکند. وجود سنگ آهک طبیعی در بعضی خاکها، اثراتی روی درختان مرکبات بر حسب میزان غلظت، ایجاد میکند. این مسئله در برخی اراضی جنوبی و در pH های 9 و یا حتی 10 مشاهده میشود. در بیشتر اراضی، آهک در قسمت عمیقتر خاک قرار دارد. کمبود آهن عارضه ایست که در این قبیل خاکها همواره مشاهده میشود. در خاکهای آهکی معمولاً کلروز (بویژه در برخی از پایهها چون نارنج سهبرگ) و زردی پیشرفته درختان نیز مشاهده میشود.
بسیاری از باغهای مرکبات شمال کشور خصوصاً در ناحیه تنکابن دارای خاکهای اسیدی هستند. این در حالی است که مرکبات به اسیدیته خاک حساس بوده و اسیدیته کمتر از 5 مضر است. در تحقیقی اثر آهک در بالابردن pH خاک جهت اصلاح و حاصلخیزی خاک و همچنین تاثیر آن روی ویژگیهای کمی و کیفی میوه درختان پرتقال خونی و نارنگی یونسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که آهک موجب افزایش pH هر دو خاک سطحی و عمقی شد. چنانچه pH خاک قبل از کاربرد آهک کمتر از 5/5 باشد میتوان مقدار 9-3 کیلوگرم آهک در سایهانداز درخت و در خاک زیرین و سطحی بکار برد. قابل توجه اینکه همراه آهک بایستی از یک منبع حل پذیر منیزیم (سولفات منیزیم) نیز استفاده نمود. چون افزایش کلسیم در خاک در تقابل با عناصر پتاسیم و منیزیم بوده و جذب آنها را کاهش میدهد.
ل) موادآلی
مواد هوموسی که دارای مقدار زیادی کربن آلی هستند در خاکها، آب و اقیانوسها یافت میشوند. این مواد از تجزیه شیمیایی و بیولوژیکی بقایای جانوران و گیاهان زنده بوجود میآیند و حدود 75 درصد موادآلی موجود در بیشتر خاکهای معدنی را تشکیل میدهند. هوموسها نقش مستقیمی در ظرفیت تولیدی خاک بازی میکنند. این مواد به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم رشد گیاه را تحت تاثیر قرار میدهند. اثر فیزیکی آنها از طریق بهبود ساختمان خاک و افزایش قابلیت نگهداری آب در خاک است. اثر بیولوژی آنها در ارتباط با فعالیت میکروارگانیسمهای خاک است. ترکیبات هوموسی به منظور حفظ و جذب سطحی عناصر غیرآلی گیاه نیز بکار میروند. از نظر تغذیهای این ترکیبات منابعی غنی از نیتروژن، فسفر و سولفور برای گیاهان و میکروارگانیسمها هستند. کلیه این اثرات باعث افزایش ظرفیت تولیدی خاک میشود.
در خاکهای رسی همواره میزان مواد آلی ناچیز است. با مصرف گچ (سولفات کلسیم)، خاک سطحی تا حدودی اصلاح میشود، اما با استفاده از موادآلی میتوان وضعیت خاک را بهبود بخشید. بهترین ماده آلی پایدار برای این خاکها، کود حیوانی همراه با کاه است. برحسب نوع خاک بین 35- 25 کیلوگرم در هر مترمربع خاک، کود حیوانی ضروری است. چند ماه قبل در محلی که برای غرس نهال مرکبات در نظر گرفته شده، مواد آلی با خاک گودال حفر شده (زراعی) مخلوط میشود. افزایش موادآلی خاک به طور دائمی و در یک نوبت مقدور نبوده بلکه به تدریج مصرف خواهد شد تا همواره موادآلی خاک در حد متوسط باقی بماند. مصرف موادآلی به صورت کمپوست که نیاز به تجزیه ندارد را میتوان در همان ابتدای بهار هنگامی که خاک رویی آماده میشود به خاک اضافه نمود. با افزودن گچ و موادآلی به خاکهای رسی میتوان به حد کافی خلل و فرج جهت تهویه فراهم نمود.
استفاده از کودسبز باعث افزایش مواد آلی خاک میشود. معمولاً در اواخر تابستان و یا اوایل پاییز اقدام به کشت گیاهان خانواده لگومها یا یولاف نموده و در بهار با شخم به خاک برگردانده میشوند. حسن کود سبز این است که به سرعت تجزیه شده و در کوتاه مدت منتج به بهبود ساختمان خاک میشود. از طرفی کشت زمستانه این گیاهان باعث حفاظت خاک از فرسایش آبی میشود. در باغهای مرکبات گاهی اقدام به کشت پوشش گیاهی بصورت دائم مینمایند. این کار باعث حفاظت ساختمان خاک در مقابل صدمات ناشی از باد، باران و وسایل نقلیه میشود. همچنین ریشههای این گیاهان باعث ایجاد تخلل در خاک شده که به افزایش نفوذپذیری و زهکشی خاک کمک میکند.
در حین تجزیه کمپوست، گاز دی اکسید کربن آزاد شده و باعث اسیدی شدن آب و خاک میشود که این خود نقش مهمی در حل نمودن عناصر (ریزمغذیها) در خاک داشته و آنها را قابل استفادهی گیاه مینماید. بعلاوه موادآلی با افزایش دادن حرارت خاک، قابلیت جذب عناصر توسط ریشهها را بالا میبرد. در هنگام تجزیه موادآلی خاک توسط میکروارگانیسمها، نیتروژن و عناصر دیگر در خاک آزاد میشوند که برای درخت سودمند خواهند بود.
کود حیوانی (مرغی) گران بوده و هزینه حمل و نقل و پخش آن بالاست. ولی از نظر میزان نیتروژن حدود 3-1 درصد وزن خشک آنرا تشکیل میدهد. محتوای N، P2O5 و K2O به ترتیب 2، 3و 5/1 درصد بود. از نظر هزینه تقریباً معادل میزان کودی است که به صورت شیمیایی مصرف میشود اما در مقابل نسبت به کودهای شیمیایی تاثیر مثبت زیادی روی خواص فیزیکی و شیمیایی خاک دارد.
م) رطوبت
پس از توقف آبیاری، قسمتی از آب که در خلل و فرج خاک، سطح موادآلی و ذرات خاک باقی مانده و توسط نیروی کشش زمین، از آنها جدا نمیشود"ظرفیت نگهداری آب خاک" نامیده میشود. مقدار آب نگهداری شده در حد ظرفیت نگهداری آب خاک به جنس خاک بستگی داشته و خاکهای لومی شنی حدود سه برابر خاکهای شنی ظرفیت نگهداری آب دارند. در حالیکه این ظرفیت در خاکهای رسی حدود 8 مرتبه بیشتر از شنی است. سطح خاک که با جریان هوا، باد و تابش خورشید مواجه است باعث تبخیر آب از عمق 60 میلی متری میشود. میزان تبخیر با مالچپاشی یا استفاده از مواد آلی تا حد زیادی کاهش یافته و رطوبت بخش سطحی خاک حفظ میشود.
منابع آب در خاک به دو صورت وجود دارد: یکی به صورت منابع آب زیرزمینی که نسبتاً عمیق است و در مناطق خشک استخراج شده و به مصرف آبیاری میرسند. دیگری منابع آب سطحی است که در روی یک لایه رسی غیرقابل نفوذ قرار دارد. خاک پایین این آب همواره اشباع است. مقادیری از آب درختان مرکبات هنگامی که سطح ایستابی آب زیرزمینی بالا و نزدیک زمین باشد در منطقه ریشه جمع شده و از حیث تهویه محدودیت ایجاد مینماید.
اگر آب جمع شده در ناحیه ریشه شور باشد خسارت وارده به ریشهها بیشترخواهد بود. مقاومت درختان مرکبات در برابر کلرورسدیم بسیار ناچیز است. تجمع نمک بین لایههای خاک به شدت متاثر از نوع روش آبیاری است. مثلاً در آبیاری قطرهای شوری در یک لایه خاک خیلی ناهمگون است و ریشهها نیز با سطوح مختلفی از شوری مواجه بوده بنابراین برآورد مشاهدهای شوری در منطقه ریشه مشکل است. در این شرایط از روش تجزیه برگی به عنوان روشی جهت حصول وضعیت تغذیهای و تنش شوری استفاده میشود.
وجود شرایط خشک در لایههای سطحی خاک باغات مرکبات رایج است. حتی ممکن است آب کافی در اعماق جهت حفظ وضعیت آب گیاه وجود داشته باشد. بنابراین در اکثر اکوسیستمها، ریشههای سطحی به طور منظم در معرض نوسانات رطوبتی و خشک شدن خاک قرار دارند در حالیکه ریشههای عمیقتر به طور دائم در خاک مرطوب قرار دارند. مرگ ریشههای موئین اولین واکنش به کمبود آب است. واکنشهای ریشه گیاه به خشکی خاک متفاوت است. برخی ریشهها در خاکهای خشک پوستاندازی نموده و در نهایت از بین میروند و در مقابل برخی ریشهها در این خاکها مدت بیشتری زنده میمانند. ریشه مرکبات بیشتر از 90 روز ممکن است به خشکی خاک سطحی مقاوم باشد. عادت ریشهها بستگی به نوع پایه و رقم متفاوت بوده و نیاز به بررسی بیشتری دارد. از طرفی شواهدی وجود دارد که که میزان فناپذیری ریشه پایههای مرکبات در مواجهه با کاهش آب قابل دسترس، دارای تفاوت گستردهای است. مرگ ریشه به طور معنیداری در پایههای بالغ رشد یافته تحت شرایط مزرعهای رخ میدهد ولی تعیین اینکه چه مقدار از این ریشهها در خاک خشک سطح پراکنده است مشکل است. ثابت شده است که میوه در درختانی که یکبار و در یک دوره معین تحت تنش آبی قرار میگیرند توانایی رشد سریعتر بعد از آبیاری مجدد نسبت به آنهایی که به طور منظم آبیاری شدهاند دارند. گریپفروت میزان ماده خشک بیشتری در شرایط تنش آبی در خود تجمع نموده که با عمل آبیاری رشد بیشتر گیاه را فراهم میکند.
پوشش گیاهی سطح خاک در حفظ رطوبت خاک تاثیر عمدهای دارد. مالچهای گیاهی سطح خاک از طریق کاهش در تبخیر، میزان از دست دهی آب را کاهش داده از طرفی باعث نفوذپذیری بهتر آب باران به خاک نیز میشوند. در آزمایشی دو مکان با خاک لومرسی با و بدون پوشش گیاهی انتخاب شد. هر دو مکان به مدت چهار ساعت آبیاری قطرهای شدند. بعد از گذشت 26 ساعت و در ساعت 2 بعدازظهر و دمای 32 درجه سانتیگراد اقدام به نمونهگیری شد. محتوای رطوبتی خاک بدون پوشش 4/15 درصد و خاک دارای پوشش گیاهی 6/22 درصد بود. دو هفته بعد محتوای رطوبتی در عمق 8-0 سانتیمتری خاک اندازه گرفته شد. خاک دارای پوشش گیاهی با محتوای رطوبتی 2/8 درصد به طور معنیداری بالاتر از خاک بدون پوشش (9/1 درصد) از نظر حفظ رطوبت قرار داشت.
درختانی که در دامنهها قرار دارند در ظاهر آب سطحی خود را زود از دست میدهند درحالیکه آب به اعماق خاک نفوذ میکند. حال چنانچه در اعماق یک لایه سخت رسی وجود داشته باشد، آب در بالای لایه سخت رسی جمع شده و موجب صدمه به ریشه درختان خواهد شد. این مسأله در اراضی که خاک سطحی سبک ولی عمقی سنگین و رسی دارند به چشم میخورد. زهکشی مناسب در نواحی که آب اضافی جمع میشود اهمیت داشته و به دو صورت اجرا میشود:
1- در مناطقی که بافت خاک سنگین است و بارندگیهای سنگین هم وجود دارد، پس از آماده سازی زمین و گودبرداری، نهالها حدود 5/0 متر بالاتر از سطح زمین کشت میشوند. طی سالهای بعد همواره خاک برگردان گاوآهن تراکتور به سمت داخل ردیفهای کاشت درختان خواهد بود. بنابراین پس از 4-3 سال تمام درختان در بلندی قرار گرفته و در بین ردیفها نوعی جوی ایجاد میشود که به سهولت آبهای اضافی از اطراف درختان خارج میشوند.
2- آبهای هدایت شده به منطقه ریشه در خاکهای رسی باید جهت حفظ سلامت درختان از اطراف ریشهها خارج شود. با هدف جمعآوری حداکثر آبهای اضافی، زهکشهای زیرزمینی باید به حد کافی عمیق نصب شود. بدین منظور لازم است زهکشها (لولههای مشبک زهکش از جنس پیویسی یا سفالی) در بالای لایه رسی قرار داده شوند.
ن) شوری خاک
در میان محصولات باغبانی، مرکبات حساسترین گروه به شوری خاک هستند. در بعضی نواحی خشک و نیمهخشک جهان، مرکبات در شرایط شوری نیز رشد میکنند. مطالعات زیادی جهت شناخت آستانه و میزان مقاومت به شوری مرکبات انجام شده است. غلظتهای بالایی از یونهای سدیم (Na+) و کلر (Cl-) در برگهای درختان مرکبات بسته به وضعیت توزیع غذایی، تبادل گازی و ارتباط آبی وجود دارد. شوری خاک به میزان حدود دو دسیزیمنس بر مترمربع (dsm-1) عصاره اشباع خاک بدون ظهور علائم سمی در برگها به رشد درخت و عملکرد میوه مرکبات صدمه میرساند. به نظر میرسد دو مکانیزم علت این پدیده باشد. اول سمیت مستقیم توسط سطوح بالای یونهای سدیم و کلر است که ممکن است در برگها یا سایر بخشهای درخت تجمع یابند. دوم ممکن است کاهش تدریجی آب قابل دسترس برای درختان باشد. در طول تجمع نمک در محلول خاک، بخش بزرگی از مولکولهای آب خاک همراه با یونهای هیدراته شده تشکیل باند الکتریکی داده که در نتیجه فشار اسمزی افزایش مییابد.
پرداختن به اثرات انتشار وابسته به اسمز و سمیت یونی روی کاهش رشد و عملکرد میوه مشکل است. از طریق مقایسه گیاهان در محلولهای ایزوتونیک حاوی کلرید سدیم و ترکیبات آلی غیریونی، اثرات اسمزی و ویژه کلرید سدیم روی رشد گیاهان بخصوص مرکبات از هم جدا و شناسایی شدهاند. ممکن است اسماتیکهای غیریونی هم روی مرکبات اثر سمی داشته باشند. در مرکبات تا کنون مطالعهای مبنی بر جداسازی اثر یونهای سدیم و کلر از هم انجام نگرفته است.
درجه مقاومت مرکبات به کلراید بستگی به سرعت انتقال آن از خاک به برگها و از طرفی قابلیت برگها در نگهداری ترکیبات بالای کلراید در خود دارند. سطوح بالای کلراید برگ و سمیت آن میتواند بوسیله نیترات کاهش یابد. رقابت بین جذب کلراید و نیترات در چند گونه گیاهی بررسی شده است. نوعی کاهش در جذب کلراید و سمیت آن بوسیله افزایش نیترات در آب آبیاری، روی گیاه آووکادو مشاهده شده است.
گیاهان قرار گرفته تحت تنش شوری، متابولیسم خود را همانند زمانی که شرایط آب و هوایی تغییر میکند تغییر میدهند. مطالعه روی ژنهای بیان شده تحت شرایط تنش شوری منتهی به شناسایی و کلونینگ ژنهای مربوط به تنش شوری شد. رادیکالهای اکسیژن در طول متابولیسم گیاه ساخته شده و برای رشد طبیعی گیاه مورد نیاز هستند. همانطور که قبلاً ذکر شد صدمه ناشی از شوری معمولاً توسط دو عامل تنش اسمزی و تجمع یونهای سمی ایجاد میشود. یافتههای جدید روشن ساخت ترکیب فسفولیپیدهیدروکسید گلوتاتیون پروکسیداز (نوعی آنزیم فعال در سیستم آنتیاکسیدان سلولی)، بوسیله نمک در سلولهای مرکبات و خصوصاً در ریشههای گیاهان برانگیخته میشود. در همین راستا دو آنزیم مهم دیگر به نامهای سوپراکسید دیسموتاز و اسکوربات پراکسیداز برای تعیین چگونگی ایجاد تنش اکسیدی توسط نمک مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که احتمالاً آنزیم اسکوربات پراکسیداز یک آنزیم کلیدی در تعیین مقاومت به شوری مرکبات باشد. چون فعالیت این آنزیم در پینههای حساس به شوری به مراتب پایینتر از فعالیت مشاهده شده آن در پینههای مقاوم به شوری بود.
در نواحی نیمه خشک برای داشتن حداکثر عملکرد، باغهای مرکبات باید حتماً آبیاری شوند. از طرفی علاوه بر شوری خاک، شوری ثانویه ناشی از منابع آب، نوعی محدودیت در رشد تجاری مرکبات این نواحی محسوب میشود. در این نواحی، خاکها و آبها حاوی نمکهایی هستند که رشد و عملکرد مرکبات را محدود میسازند. با توجه به حساسیت مرکبات به شوری، میتوان با مطالعه و استفاده از پایههای مناسب، تنوع زیادی در میزان مقاومت به شوری مرکبات ایجاد کرد.