الف)كوددهي در سايه انداز درخت
محدوده گسترش ريشه هاي درخت ان ميوه، معمولا اندكي بيش از سايه انداز درخت مي باشد با توجه به اينكه ريشه هاي مجاور تنه درختان، مسن، قطور و چوب پنبه اي هستند لذا در جذب عناصر محلول خاك چندان مؤثر نيستند . بنابر اين پخش كودهاي شيميايي بايد در نوار بيروني سايه انداز درخت؛ جايي كه بيشترين تعداد ريشه هاي فعال موجود هستند، انجام گيرد . هرچند كه كودهاي نيتروژني را مي توان در سطح خاك پخش و با آب آبياري به درون خاك نفوذ داد، ولي بهتر است در اين روش، هر نوع كودي را با بيل كاري و يا هر روش ديگري در كنار ريشه هاي فعال قرار داد.
ب) چالكود
اين روش بيشتر در مواردي مؤثر است كه قدرت يك خاك در تثبيت عنصر غذايي موجود در يك كود زياد باشد . در كوددهي
به روش چالكود، كودهاي شيميايي مورد نياز، شامل عناصر پرمصرف و كم مصرف به همراه كوددامي، در چند نقطه از محيط اطراف
تنه درخت، درون چاله هايي در محدوده ي بيروني سايه انداز درخت قرار داده مي شوند . در شرايط خاك هاي آهكي كه واكنش بالا ي خاك منجر به غير قابل استفاده شدن عناصري نظير آهن، بر، مس، منگنز و روي مي شود، مخلوط كردن مقدار مناسبي گوگرد با كودهاي شيميايي و كود دامي، باعث تقليل واكنش خاك در محيط اطراف چالكود شده و جذب عناصر مزبور به سهولت انجام مي گيرد .حضور گوگرد در كنار كود دامي باعث فعاليت باكتري هاي باسيلوس خاصي شده و با توليد تدريجي اسيد سولفوريك، واكنش خاك را كاهش مي دهد . چاله ها در محدوه اي از سايه انداز كه بيشترين تراكم ريشه هاي جاذب را دارا باشند، به عمق حدود نيم متر و قطر ٣٠ سانتيمتر ايجاد شده و پس از قرار دادن مخلوط كود د ر درون آن، سطح آن به وسيله ي خاك پوشانده مي شود . تعداد چاله ها برحسب اندازه ي درخت به تعداد ٢ يا ٤ عدد در مسير آب آبياري انتخاب مي شوند.
ج) قرار دادن مواد در درون درخت
اين طريقه بيشتر براي درختان مسن كه تنه و شاخه هاي كلفتي دارند بكار ميرود و به سه شيوه عمل مي شود.
1) كپسول گذاري : در اين روش، ماده مورد نظر را به صورت پودر املاح محلول در داخل كپسول هاي ژلاتيني قرارداده، آنها را در درون سوراخ هايي كه در تنه درخت ايجاد كرده اند قرار مي دهند . سوراخ ها بايد دور تا دور تنه قرار داشته و از يكديگر حدود
١٠ سانتيمتر فاصله داشته باشند . سوراخ ها با قطعه چوب استوانه ي ديگري مسدود شده و با چسب پيوند پوشانده مي شوند . اين روش بيشتر براي رفع سريع كمبود روي در درختان گردو و گيلاس به كار مي رود . اين روش ممكن است موجب ايجاد سوختگي در محل هاي اطراف سوراخ ها گردد.
2) ميخ كوبي : روش دوم استفاده از ميخ هاي پوشش دار، از عناصر مورد نياز (از قبيل مس، روي و آهن) درختان ميوه است .
اين ميخ ها را دور تنه يا به شاخه هاي كلفت مي كوبند . تعداد ميخ ها بر حسب قطر تنه و شاخه متفاوت و كمترين فاصله بين دو تا ميخ، حدود ١ تا ٢ سانتيمتر بايد باشد. از معايب اين روش نيز آسيب به تنه و شاخه هاي درخت مي باشد.
3) تزريق: در روش سوم، سوراخ هايي را در تنه درختان (غالبا مسن) ايجاد كرده و مواد شيميايي محلول غليظ را به وسيله پمپ هاي دستي هيدروليكي، با فشار زياد به درون تنه درختان تزريق مي كنند.
تغذيه برگي
برخلاف گياهان آبزي كه برگ ها به جاي ريشه ها محل اصلي برداشت و جذب مواد معدني هستند در گياهان خشكي زي برداشت عناصر معدني از سطح برگ ها و ساير اعضاء به طور جدي توسط لايه خارجي سلولهاي اپيدرمي محدود مي شود. لايه بيروني بوسيله كوتيكول و لايه اي از واكس اپي كوتيكولي پوشيده شده است. اين واكس به وسيله سلولهاي اپيدرم ترشح شده و حاوي
الكل هاي زنجير بلند، كتون ها واستر اسيدهاي چرب زنجير بلند مي باشند. واكس در ناحيه كوتيني شده نيز وجود دارد كه آنرا واكس بين كوتيكولي مي نامند. كوتيكول عمدتا شامل كوتين و مخلوطي از اسيدهاي چرب زنجير بلند مي باشد. خصوصيات فيزيكي و شيميايي كوتيكول در سطح بيروني و دروني متفاوت است . در سطح بيروني آبگريز (هيدروفوبيك) بوده و به طرف درون آبدوست (هيدروفيليك) مي شود، ب هطوري كه سطح دروني كاملا آبدوست مي باشد. لايه كوتيني شده ضخيم ترين بخش اپيدرم مي باشد كه شامل اسكلت سلولز ي، كوتي ن، واكس و پكتين مي باشد.
مهمترين وظيفه لايه سطحي هيدروفوبيك محافظت برگ گياه از تعرق بي رويه واتلاف آب از گيا ه است. كنترل اقتصاد آب در
گياهان عال ي خشكي زي به وسيله روزنه ها، بستگي به قابليت نگهداري آب توسط لايه هاي سطحي برگ دارد. نواركاسپاري ٢ درون آندودرم ريشه ها خاصيت ضدآب مشابهي جهت مسدود ساختن حركت املاح آزاد در آپوپلاست را دارد. به نظر مي رسد ورود عناصر معدني به وسيله آوند چوبي به بر گ، ابتدا در فضاي آپوپلاستي سلول ها رها مي شود، سپس توسط تك تك سلول ها جذب مي شود. وظيفه ديگر لايه هيدروفوبيك سطحي حفاظت محلول هاي آلي و معدني برگ در برابر آبشويي باران مي باشد. در مجموع كوتيكول با پديده هايي مثل كنترل درجه حرارت و نماي ظاهري برگ مرتبط بوده و در حفاظت گياه در برابر آفات و امراض نقش دارد. ورود محلولهايي با ملكول هاي كوچك (مانند قندها و عناصر معدني) و تبخير آب از سطح كوتيكول (تعرق كوتيكولي) از منافذ
هيدروفيليك داخل كوتيكول انجام مي گيرد. بيشتر اين منافذ قطري كمتر از ١ نانومتر و تراكم حدود ١٠١٠ منفذ در يك سانتيمتر مربع دارند. محلول هايي مثل اوره به راحتي از اين منافذ نفوذ مي كنند، در صورتيكه براي ملكول هاي بزرگتر (مانند كلاتها براي مثال Fe-EDTA) نفوذ ناپذيرند .در طول اين منافذ بارهاي منفي آرايش يافته اند كه مقدار بارهاي منفي از سطح خارجي برگ به طرف داخل افزايش مي يابد بنابراين نفوذ كاتيونها در طول اين شيب الكتريكي افزايش يافته در حالي كه آنيونها پس زده مي شوند. در نتيجه جذب كاتيونها از برگ سريعتر از آنيونها است. از طرف دیگر ملكولهاي كوچك و بدون بار مثل اوره به طور ويژه سريع است . تراكم منافذ مذكور در ديواره سلولي ، حدفاصل سلو لهاي محافظ روزنه و سلول هاي كناري آنها زياد است . اين حقيقت ارتباط مثبتي كه عموما بين تعداد يا توزيع روزنه ها (براي مثال سطح رويي و زيري برگ) و شدت برداشت عناصر معدني محلول ديده مي شود، توجيه مي كند. نه تنها تعداد منافذ كوتيكولي اطراف سلول هاي روزنه بيشتر است بلكه به نظر مي رسد. خصوصيت نفوذپذيري متفاوتي داشته باشند و عمدتا محل هايي هستند كه ملكول هاي درشت (براي مثال براي مثال Fe-EDTA) از كوتيكول نفوذ كرده و توسط سلول هاي برگ دريافت مي شوند . نفوذ مستقيم محلول ها از روزنه هاي باز بعيد به نظر مي رسد زيرا سطح سلول هاي محافظ روزنه با لايه كوتيكولي پوشيده شده است و همچنين سرعت نفوذ يونهاي محلول در طول شب وقتيكه روزنه ها بسته اند بيشتر از روز است . چنين فرض شده است كه در سلو لهاي اپيدرم ي، ريز كانالهاي هيدروفيليك ١ وجود دارند كه مسير بخار آب و حركت محلول ها است. هر چند كه نتايج آزمايش هاي مزرعه اي وجود چنين مسيرهايي را نفي مي كنند.
اثر عوامل دروني و بيروني در جذب عناصر غذايي از سطح برگ ها
سلول هاي برگي همانند سلول هاي ريشه ، عناصر معدني را از طريق آپوپلاسم جذب مي كنند. بنابراين جذب در برگ ها به
وسيله عوامل بيروني از قبيل غلظت عناصر معدن ي، ظرفيت عناصر و درج ه ي حرارت و همينطور به وسيله عوامل دروني مثل فعاليت متابوليكي متأثر مي شود. چنين به نظر مي رسد كه جذب عناصر معدني توسط سلول هاي برگ ، خيلي كندتر از جذب توسط سلول هاي ريشه است. زيرا در سلول هاي برگ لايه كوتيكولي، مقدار جذب را به شدت محدود مي كند. ضخامت لايه كوتيكولي به مقدار زيادي در بين گونه هاي مختلف فرق مي كند و همينطور تحت تأثير عوامل محيطي نيز قرار مي گيرد. مورد اخير در گياهاني كه در سايه يا زير نور، رشد يافته اند كاملا مشهود است . ميزان جذب عناصر معدني به وضعيت آن عنصر در گياه نيز بستگي دارد. ميزان جذب برگي فسفر در گياهان داراي كمبو د فسفر، دو برابر گياهان شاهد بوده است . در مجموع در گياهان داراي كمبو د ، ميزان فسفر انتقال يافته از برگ مخصوصا به طرف ريشه گياه بيشتر مي باشد. ميزان جذب عناصر معدني به وسيله برگ ها معمولا با افزايش سن آنها كاسته مي شود. عوامل مسئول اين كاهش جذب شامل كاهش فعاليت متابوليك ي، فعاليت مركز مصر ف، كاهش نفوذپذيري غشاء و افزايش ضخامت كوتيكول هستند . برخلاف جذب يون در ريشه، جذب اين مواد در برگ هاي سبز به وسيله نور مستقيما تحريك مي شود. درطي دوره روشنايي ميزان برداشت پتاسيم بيشتر است . زيرا انرژي مورد نياز براي جذب فعال پتاسيم دركلروپلاست توسط فسفوريلاسيون نوري تأمين مي شود. جذب عناصر معدني محلول در برگ هاي دست نخورده اگر چه توسط نور تحريك نمي شود بلكه حتي به وسيله اثرات جانبي نور كاسته مي شود. در طول روز وقتيكه درجه حرارت اطراف برگ افزاي ش مي يابد معمولا رطوبت نسبي كاسته شده و منجر به تبخير سريع آب محلول شده و نهايتا منجر به خشك شدن سريع برگ مي شود. در غلظت كم عناصر پرمصرف مثل پتاسيم و فسفر، جذب عناصر از سطح برگ به صورت ويژه اي كم است. غلظت دروني نسبتا بالاي اين يونها در آپوپلاسم بافت برگ، نفوذ اين يونها را از سطح برگ به درون برگ مانع مي شود.
تغذيه برگي عناصر معدني
محلو ل پاشي عناصر معدني به معني روشي است كه در آن عناصر معدني محلو ل، جهت تأمين سريع عناصر مورد نياز گياهان عالي برسطح شاخه و برگ آنها پاشيده مي شوند. در اين روش درمقايسه با تغذيه ريشه اي ، عنصر غذايي، خيلي سريعتر به مصرف گياه
مي رسد. اينگونه تأمين عناصر، موقتي بوده و مشكلاتي همراه دارد:
- نفوذ پذيري كم به ويژه در برگهايي با كوتيكول ضخيم (مثل مركبات)
- ريزش از سطح هيدروفوبيك
- شستشو به وسيله باران
- خشك شدن سريع محلول
- محدوديت انتقال بعضي عناصر معدني خاص از محل جذب به ساير قسم تها مثل كلسيم