ج) نور
درختان مرکبات به نور حساس هستند. درختانی که تحت شرایط شدت نوری بالا رشد میکنند تولید شاخساره کمرنگ میکنند در حالیکه درختان رشد یافته تحت شرایط سایه دارای برگهای سبز تیره هستند. شرایط نیمهسایه تولید میوههای با کیفیت بالا نموده ولی در مقابل سایهدهی کامل تولید میوه با کیفیت پایین مینماید.
د)باد
بادهای سرد رشد مرکبات را متوقف میسازد. بادهای شدید موجب خسارتهای فیزیکی به درخت شده و منجر به شکستن شاخهها، پاره شدن برگها، صدمه به قسمتهای انتهایی شاخهها و آسیب جدی به پوست میوهها میشود. بادهای سرد در گلدهی و تشکیل میوه اثر میگذارد اما بادهای گرم بهویژه همراه با رطوبت پایین خاک، موجب ریزش میوههای نارس میشود. هوای گرم و مرطوب مساعد توسعه بسیاری از بیماریهای قارچی است. بعلاوه اسپور قارچها بوسیله بادهای گرم و شدید پراکنده شده و در نقاط مناسب شروع به آلودگی گستردهای مینمایند.
ه) سرما
مفهوم فیزیولوژی سازگاری به سرما در مرکبات به عنوان یک مهم، در حد و اندازه سایر گیاهان مورد بررسی قرار گرفته است و اطلاعات در این زمینه محدود بوده و هنوز نتایجی که بدینوسیله بتوان تحمل به سرمای مرکبات را افزایش داد حاصل نشده است. لیکن به طورکلی پذیرفته شده که مراحل سازگاری به سرما بستگی زیادی به حرارت دارد. زمانیکه که گونههای مرکبات در معرض دورههای معینی از درجهحرارتهای پایین و بدون یخزدگی (سازگاری سرد) قرار گیرند، سطح تحمل درخت نیز به نوسانات سرما افزایش مییابد.
درختان مرکبات مقاوم به یخبندان نیستند و بعضی از گونهها و ارقام نسبت به برخی دیگر نسبت به یخبندان حساستر هستند. مسأله یخبندان هر چند سال یکبار در بسیاری از کشورهای مرکباتخیز به باغهای مرکبات آسیب وارد میکند. به همین جهت یخبندان برای مرکبات یکی از بزرگترین مسائل محیطی است که موجب خسارتهای سنگین به تولیدکنندگان مرکبات میشود. در ایران مشابه سایر کشورهای مرکبات خیز دیگر، در دو دهه گذشته با فواصل هر 5-4 سال باغهای شمال و جنوب دچار صدمات سرمازدگی شدهاند. چنانچه 2-1 درجه سانتیگراد بر مقاومت درختان مرکبات در برابر سرما افزوده شود آسیب اقتصادی یخبندان 20- 10 درصد کاهش خواهد یافت.
بافتها و اندامهای مختلف مرکبات در مواجه با یخبندان مقاومت یا حساسیت یکسانی نشان نمیدهند. در شرایط کنترل شده، گلها حساسترین عضو محسوب شده و بافتهای چوبی مقاومترین اندامها به یخبندان هستند. در بین مرکبات نارنگیها جزو مقاومترین ارقام تجارتی مقاوم به سرما هستند. پرتقال، گریپ فروت، لیموها و لایمها به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند.
در طول دوره سرما، تغییرات عمده فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و متابولیکی چون بیان ژن و ساخت نسخههای جدید پلیپپتیدی رخ میدهد. رابطه ویژهای میان پروتئینهای تحریک شده توسط سرما با میزان بقای گیاهان سرما دیده وجود دارد. این موضوع کمک میکند تا بتوان با حداکثر نمودن بیان قابلیتهای ارثی و ژنتیکی، میزان تحمل به سرما را افزایش داد. شواهد بسیاری وجود دارد که نوعی عادت پذیری فتوسنتزی در دماهای پایین وجود دارد و این موضوع در ارتباط با افزایش در میزان آنزیم روبیسکو (ریبولوز 1، 5- فسفات کربوکسیلاز اکسیژناز) است. در مرکبات شواهدی است که نشاندهنده تفاوتهای کمی و کیفی پروتئینها در ژنوتیپهای مختلف در پاسخ به درجهحرارتهای سرما است. به طورکلی در طول دورههای سرما تغییراتی در فعالیت آنزیم فتوسنتزی روبیسکو و PEPcase رخ میدهد. این نتایج نشان از نوعی تغییر شکل احتمالی پروتئینها در مرکبات، تحت شرایط دمای سرد میدهد. تغییر در فعالیت آنزیم به دلیل تغییر در بیان فعالیت آنزیم یا در مقادیر پروتئین است.
علائم سرمازدگی و یا یخبندان به اشکال مختلف با توجه به نوع مرحله رشدی در گیاه مشاهده میشود. در مراحل اولیه، برگها متمایل به قهوهای تا تیره همراه با لهیدگی هستند. در ادامه، برگها یا شاخهها بیرنگ شده و در نهایت مرگ سرشاخهها و خشکیدگی آنها رخ میدهد. افزایش گلهای نر و یا تأخیر در مراحل نمو گل نیز در اثر سرمازدگی ایجاد میشود. عوامل متعددی در ایجاد مقاومت به یخبندان در گیاه تأثیر دارد که برخی از آنها ژنتیکی و بعضی جنبه فیزیولوژیک دارد.
قندها میتوانند نقش محافظ پروتئینها و غشاها را در شرایط سرمای سخت ایفا نمایند. هر چند که حتی در مقادیر بالا نیز به تنهایی نمیتواند اثر سرمای سخت را کاهش دهد. تجمع قند در پوست گریپفروتهای فلوریدا نشاندهنده نوعی واکنش مقاومت به سرمازدگی است. در این حالت نوعی افزایش در ترکیب پرولین و سکوآلن اپیدرمی رخ میدهد. مکانیزم طبیعی ایجاد مقاومت به سرمازدگی در گریپفروت در طول ماههای زمستان زمانیکه میانگین درجهحرارت در سطح باغ به زیر 10 درجه سانتیگراد میرسد شروع میشود. افزایش در کاهش قندهای مشاهده شده در سلولهای فلاودو به طور خطی با کاهش در میزان ساکارز منطبق است. در بهار نوعی برگشت به ظرفیت مقاومت به سرمازدگی به دلیل افزایش در محتویات ساکارز ایجاد میشود که جایگزین کاهش قندها میشود. بررسی نوسانات محتویات ساکارز/کاهش قند در سلولهای فلاودو، نشان از تغییر در فعالیت اسید محلول اینورتاز داد. اینورتاز در طول زمستان افزایش یافته اما با شروع بهار کاهش یافته و ناپدید میشود.
در بین پایههای مرکبات، رافلمون حساسترین پایه در برابر سرما است. پرتقال، مقاومت متوسطی دارد، درحالیکه پایههای نارنج و پونسیروس مقاومت زیادی در برابر سرما از خود نشان میدهند. پایههای پونسیروس و نارنگی در فصل سرد سال دارای یک مرحله خواب یا رکود هستند که این عکسالعمل، مقاومت به سرمای آنها را افزایش داده و کمتر در مواجه با سرما آسیب میبینند. با توجه به احتمال وقوع سرمازدگی در ایران، استفاده از پایه پونسیروس و یا دورگهای پونسیروس جهت پایه در مناطقی که خطر سرما جدیتر است توصیه میشود. استفاده از ارقام زودرس گونههای پرتقال و نارنگی به ویژه در شمال ایران توصیه میشود. در این حالت گیاه فرصت کافی داشته تا مکانیسمهای فیزیولوژیکی مقاومت به سرمای خود را در برابر سرما افزایش دهد.
و) زهکشی
درختان مرکبات به رطوبت کافی خاک در سراسر سال احتیاج دارند. در صورت بروز خشکی در زمستان یا تابستان و خشک شدن خاک، ریشههای درختان در جستجوی آب به قسمتهای پائینتر خاک رشد میکنند. این ریشهها از مجاری باریک خاک (معمولاً مسیر آب اضافی یا فاضلاب) به قسمتهای پایین خاک هدایت میشوند. در بعضی از مناطق سطح آب زیرزمینی به سطح خاک نزدیک بوده و یا اینکه به دلیل وجود لایههای سختی از خاک، آب روی این لایه تجمع میکند. تماس ریشه با این منطقه موجب فساد و یا توقف فعالیتهای آن میشود. بنابراین زهکشی این زمینها ضروری بوده تا از قرارگیری و تماس با چنین آبهایی جلوگیری به عمل آید. وجود زهکش ضعیف در خاکهای شور، تجمع بر در محلول خاک را افزایش میدهد.
عوامل اصلی ضعف در زهکشی خاک، بالا بودن سفره آب زیرزمینی، فشردگی خاک، محتوای بالای رس خاک یا تغییر شدید در بافت خاک (وجود یک لایه شنی لومی در زیر یک لایه لومرسی یا وجود یک لایه سخت) است. هر خاکی که دارای چنین مشخصههایی باشد مناسب احداث باغ مرکبات نیست، مگر اینکه به میزان زیادی اصلاح شود. یکی از روشهای گسترش زهکشی خاک، کشت درختان در امتداد خطالراس است. روشهای دیگر حفر کانال زهکش یا نصب لولهها یا سفالهای زهکشی است که باعث خروج آب اضافی از خاک باغ میشوند. به طور کلی سطح سفره آب زیرزمینی نباید کمتر از یک متر از سطح خاک باشد.
سطح آب زیرزمینی در مناطق مرکباتخیز شمال ایران با توجه به فصل و وضعیت باغ نوسان زیادی دارد. بافت خاک در این باغها بین لوم رسی تا لوم شنی متغیر است و لایه نازکی از موادآلی در لایه سطحی خاک وجود دارد. باغهایی که قبلاً به کشت برنج اختصاص داشته است یک لایۀ سخت در عمق کم خاک به تدریج تشکیل شده است. بدلیل وجود چنین لایهای، رشد عمودی ریشۀ درختان متوقف شده و ریشهها بصورت جانبی و سطحی (درعمق کمتر از 40 تا 50 سانتیمتر) گسترش مییابند. در چنین شرایطی، وقوع بارندگیهای شدید به مدت چند روز، غرقاب شدن باغ و یا ماندابی در خاک را در پی دارد. این حالت منجر به کمبود اکسیژن در خاک، خفگی و پوسیدگی ریشهها میشود. این در حالی است که بر اساس تحقیقات انجام شده چنانچه ریشههای درختان مرکبات در فصل رشد به مدت چهار روز یا بیشتر در حالت غرقاب بمانند، آسیب جدی خواهند دید. این آسیبها به شکل زردی و پژمردگی برگ، ریزش میوه و برگ و سرخشکیدگی بروز خواهد کرد.
در نواحی مرکباتخیز مرکزی و جنوب ایران، تبخیر از سطح خاک زیاد ولی در مقابل بارندگی کم است. معمولاً هدایت الکتریکی (EC) خاک و آب آبیاری بالاست. از اینرو برای خارج کردن املاح از خاک ناحیه ریشه، لازم است باغ بیش از حد نیاز آبیاری شود. در باغاتی که سطح سفره آب زیر زمینی بالا نیست، فقدان زهکشی مناسب، باعث بالا آمدن سطح آب و شورشدن تدریجی آّب و خاک میشود. همچنین در باغاتی که سفره آب زیرزمینی در عمق کمی از منطقه ریشه قرار دارد، آب با صعود مویینه به سطح خاک آمده و از آنجا تبخیر میشود. با تبخیر آب از خاک، املاح آن در خاک باقی مانده و باعث شور شدن خاک میشود. در باغاتی که هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک از حدود 5/1 دسیزیمنس بر متر بیشتر شود عملکرد محصول مرکبات شروع به کاهش میکند.