محل کاشت
کمتر از 8 درصد سطح خشکی کشت شده است. بیشترین قسمت باقی مانده خشکی، بسیار سرد، بسیار گرم، بسیار خشک، بسیار شور، بسیار سنگلاخی، یا بسیار شیبدارند و نمی توان تحت کشت قرار داد. احتمالاً در تعیین رشد و بهبود گیاه اقلیم مهمتر از خاک است. در واقع اقلیم عامل مهمی در توسعه خاک است. همه در باره آب و هوا سخن می گویند اما کسی چیزی درباره آن نمی داند. می توان افزود که افراد بسیار اندکی از آب و هوا و اثرات آن روی گیاهان اطلاع دارند. باغبان یکی از آن افرادی است که باید این اثرات را درک کند و از مزایای آن سود ببرد.
عوامل اقلیمی شامل: دما، تابش، نور، نزولات جوی، مه، رطوبت، باد و فشار هوا می باشند. در یک محل خاص معین، اقلیم یک عامل کلیدی در تصمیم گیری در مورد این نکته است که کدام گیاهان بهتر با آن محل سازگار می شوند و چگونه می توان آنها را با فاصله دهی، آبیاری، زمان بندی استفاده از کود، باز کاشت، هرس و کنترل آفت بهتر تغذیه کرد. در واقع برخی روش های کشت می توانند اقلیم موضعی (میکروکلیما) را برای سود بردن گیاهانی که باید رشد کنند یا افرادی که مکرراًً در منطقه رفت و آمد می کنند، تغییر دهند. گیاهان چوبی چندساله باید بتوانند در مقابل بسیاری از تحولات جوی نه فقط در طول یک سال، بلکه سال های متوالی مقاومت کنند.
یک گیاه یا گروه گیاهان در سه منطقه مختلف دچار تأثیرات اقلیمی می شود: ماکروکلیما، منطقه نسبتاً بزرگی را که با شرایط اقلیمی نسبتاً یکنواخت تعریف می شود در بر می گیرد. این شرایط عمدتاً به وسیله توده های هوا که بالای سطح زمین حرکت می کنند تعیین می شود و یا عرض جغرافیایی، ارتفاع، مقادیر عظیم آب، سلسله جبال و فصل سال تغییر می کند. در مقیاس بسیار کوچکتر، مزوکلیما آب و هوای محلی مجاورت یک شهر، پارک بزرگ، یک یا چند مزرعه در محیط مشابه یا جنگل است. مزوکلیما، ماکروکلیمایی است که با تأثیرات محلی زمین، مقادیر آب، پوشش ابر و باد و پوشش زمین تغییر یافته است.
در مقیاس باز هم، میکروکلیما شامل اطراف یا داخل یک گیاه یا محیط کشت می شود.
نزولات جوی و دما از عوامل اقلیمی محدودکننده بسیار رایج در توزیع و رشد گیاه هستند. در بین عوامل محیطی یک زمین منظر آنچه از همه کمتر قابل کنترل است دما است.
دمای سرد
دمای پایین تقریباً در هر سالی می تواند به گیاه آسیب برساند یا آن را از بین ببرد. اما بحرانی ترین دوره ها عبارتند از
1) بهار یا پاییز
2) سردترین روزهای زمستان
3) زمان هایی که حداقل دما پس از یک دوره گرم زمستانی روی می دهد، حتی اگر گیاهان قبل از دوره گرما در حد اعلای بردباری بوده باشد.
رایج ترین انواع آسیب های ناشی از سرما عبارتند از:
1) سیاه شدگی مغز در ساقه درختان و درختچه ها
2) نابودی زمستانه جوانه های خواب گل
3) آفتاب سوختگی و ترک ناشی از سرمای تنه درختان
4) آسیب حاصله از برآمدن خاک در گیاهان جوان
5) سوختگی زمستانی شاخ و برگ بازدانگان
6) مرگ گیاهان پهن برگ در زمستان
دماهای بالا
بالای یک دمای ماکزیمم معین، که با گونه ها، مرحله تکاملی و تاریخچه زیست محیطی قبلی گیاه تغییر می کند، تمام گیاهان نابود می شوند یا جداً آسیب می بینند. آنچه که ممکن است برای یک گیاه، دمای ماکزیمم باشد، ممکن است برای گیاه دیگر دمای بهینه باشد.
آسیب ناشی از دمای بالا، هنگامی که تعرق از جذب رطوبت بیشتر باشد، عمدتاً باعث خشکی است. محتوی آب برگها کاهش می یابد، برگها پژمرده می شوند تعرق کاهش می یابد، دمای برگ به دلیل کاهش تبخیر خنک کننده بالا می رود و این چرخه ممکن است چنان شدتی پیدا کند که قسمتی از برگ یا تمام آن را از بین ببرد.
برگهای کوچک ضخیم با روزنه اندک نسبت به دماهای بالا معمولاً بیش از برگهای بزرگ تحمل دارند. ریشه ها به دماهی شدید حساس تر از قسمت هوایی هستند.
نور (تابش)
کیفیت (طول موج یا رنگ)، شدت (تابش) و مدت نور، دریافت نور از خورشید یا از منابع مصنوعی که معمولاً در منظره های داخلی مورد استفاده قرار می گیرد و نیز نوردهی شبانه روی گیاهان اثر می گذارند.
نور مرئی، آن قسمت از طیف الکترومغناطیس که چشم انسان به آن حساس است از تقریباً 380 تا 760 نانومتر است. طول موجهایی که حس بینایی را به طرزی موثرتر تحریک می کنند بین تقریباً 500 تا 600 نانومتر (سبز تا نارنجی) قرار دارد. میزان پرتو افکنی (تابش) بر روی یک سطح (درخشش) برحسب لوکس یا فوت شمع بیان می شود. گیاهان به جای انرژی درخششی به انرژی تابشی واکنشی نشان می دهند طول موج های موثر برای فرآیندهای نورزیستی گوناگون در گیاهان متغییر است.
برای فتوسنتز آبی (450 -400 نانومتر) و قرمز (700 -625) برای واکنش های فتوپریودیک قرمز (700 -625) و ماورای قرمز (850- 700) برای حرکتهای نورگرایی آبی (450 - 400)
درخشش و تابش میزان میزان وارد بر یک سطح معین و نه شدت منبع انرژی، را اندازه می گیرند.