گياهان دارويي در ايران
در ايران که يکي از هفت کشور آسيايي است که بيشترين گياهان دارويي را دارد اين گرايش وجود داشته است و در سه دهه گذشته شاهد روند رو به رشد مردم در زمينه استفاده از اين داروهاي گياهي و احياي طب سنتي هستيم.
براساس آمار موجود در کشورمان نيز بيش از 130 نوع داروي گياهي وجود دارد و منشأ اصلي آنها گياهان هستند.
جايگاه داروهاي گياهي از يک سال پيش در کشور با تحولات علمي- تخصصي نظاممندتر شده است. تشکيل ستاد گياهان دارويي و طب ايراني، تأسيس دانشکده طب سنتي، ايجاد درمانگاهها و مراکز تحقيقاتي و آموزش تخصصي گروهي از پزشکان و داروسازان نمادي از تحول و نظامپمندي نسبت به جايگاه طب سنتي ايران و درمان دارو گياهي است.
امروزه تخمين زده ميشود که 75 هزار گياه دارويي در سراسر جهان وجود داشته باشد و تاکنون 5000 داروي گياهي توسط صنايع دارويي جهان ساخته و به بازار عرضه مي شود.
اين بخش از منابع طبيعي قدمتي همپاي بشر دارند و يکي از مهمترين منابع تأمين غذايي و دارويي بشر در طول نسلها بودهاند.
طبق برآوردها در حال حاضر 750 هزار گياه گلدار يا دانه دار در زمين يافت ميشود و تاکنون 300 هزار گياه در جهان شناسايي شدهاند.
قاره آمريکا با دارا بودن 138 هزار گونه گياهي از جمله منابع غني گياهان در جهان است و اين در حالي است که قاره آسيا داراي 123 هزار گونه گياهي است. در بين کشورهاي آسيايي بيشترين تعداد و تنوع گونهها متعلق به کشورهاي چين، اندونزي، هند، برمه، تايلند، مالزي و ايران است.
در حال حاضر استفاده از گياهان دارويي در موارد مختلف همچون طب کنوني، طب سنتي يا بهتر بگوييم طب مزاجي يا طب اخلاطي کاربرد دارند.
در ايران نيز گياهان دارويي متنوعي وجود دارد که به اعتقاد بسياري از پزشکان و کارشناسان علوم گياهي ميتوان از آنها در چرخه درمان استفاده کرد و بر اي مثال گرانترين گياه جهان يعني زعفران در ايران ميرويد.
در مورد پزشكي ايران باستان اطلاعات زيادي برجاي نمانده، ليكن بهنظر ميرسد در قلمرو گسترده هخامنشيان تشكيلات پزشكي منظمي وجود داشته است و ظاهراً مفهوم "اخلاط رابعه" كه مبناي طب بقراطي ميباشد از ايران باستان به يوانان راه يافته است. انتقال مذكور به دنبال حمله اسكندر به ايران و طي دوران سلوكي صورت پذيرفته است. طب ايراني در دوره اشكاني آميختهاي از طب يوناني در دوره اشكاني آميختهاي از طب يوناني و طب زرتشتي بود. برخي پزشكان نامور عصر مذكور از قبيل آزوتكس و فرهاته (فرهاد) بر همين منوال عمل مينمودند. اين روند تا زمان ساسانيان نيز ادامه يافت و آموزههاي پزشكي ملغمهاي از مكاتب طب يونان، هند و نيز تعاليم زرتشتي بود.
در اين دوران رئيس كل بهداري كشور به نام "درذستبد= درستبد" خوانده ميشد. در همين دوران دانشگاه و بيمارستان "گندي شاپور" در شمالغربي خوزستان تأسيس گرديد كه در دوران انوشيروان به حداكثر اعتلا رسيد. در دانشگاه مذكور اساتيد يوناني، سرياني، هندي و ايراني به تدريس اشتغال داشته، كتابهاي گوناگون را به زبان پهلوي در ميآوردند. پزشكان نامور قرون نخستين اسامي از قبيل حنين بن الحق، سهل بن شاپور، عيسي بن مهاربخت، عيسي بن شهلافا، يوحنابن سرافيون، داويدبن سرافيون و نيز اعضاي خاندانهاي بختيشوع و ماسرجويه كه در مباحث بعدي بدانها اشارت خواهد رفت، عموماً از دست پروردگان همين دانشگاه بودند.
بنيانگذار طب يوناني اسكولاپيوس ميباشد كه احتمالا يك شخصيت نيمه تاريخي نيمه افسانهاي واجد جنبه الهي بوده است. بقراط پزشك يوناني ( 357-460 ق.م) كه عموماً او را بنيانگذار دانش پزشكي ميدانند، بر طب رومي و نيز طب رايج در قرون وسطي تأثيرعميقي گذارد. گرچه شهرت وي بهدليل آثار فصيح به جا مانده از او(از قبيل"سوگند نامه بقراط" و يا كتاب همه گيري=Epidemy) ميباشد، ليكن نسخهها، روشهاي تجويز، و برنامههاي دارويي ابداع شده توسط وي نيز نقش عمدهاي در شهرت او دارند. نكته جالب توجه آن است كه درخت چنار تناوري كه امروزه نيز بر مزار اين دانشمند بزرگ در ايالات آي آرسا واقع در شمال يونان، سايه افكنده، همان درختي است كه وي در زمان حياتش در سايه آن به تدريس طب ميپرداخته است.
نخستين رساله مكتوب و مدون در زمينه گياه شناسي دارويي مقارن ظهور تمدن يونان توسط تئوفر است (285-370 ق.م) ارائه شد. اين رساله با عنوان تاريخچه گياهان بود و گرچه نمايانگر تلاش ارزنده نويسنده در ارائه يك موضوع مهم با انسجام علمي لازم ميباشد، ولي در عين حال نشانگر مرزهاي محدود كار مؤلف است كه خود ناشي از محدوديت اطلاعات و دانش موجود در زمينه گياهان دارويي در آن زمان بوده است. باز اين وجود در كتاب مزبور علاوه بر مطالب جالب توجه در زمينه گياهان دارويي مختلف براي نخستين بار به سرخسهايي اشاره شده كه بهعنوان داروي ضد كرم به كار ميرفتهاند. همچنين در اين كتاب براي اولين بار تفاوتهاي بين فلفل گرد و دراز بيان شده است. از قضا مطالعه اين كتاب چندان آسان نيست، زيرا نامهاي گياهان مذكور در اين كتاب با اسامي رايج و امروزي آنها كاملاً متفاوت است و اين موضوع بازشناسي آنها را سخت مشكل ميكند.
به هر حال كتاب طبي تدوين شده توسط پدانيوس ديوسكوريدس اهميت بيشتري دارد. وي در قرن اول ميلادي (سالهاي 90-40 ميلادي) ميزيست و جراح ارتش نرون بود. حين سفرهاي نظامي به بررسي گياهان و جانوران برخي مناطق از جمله ايتاليا، يونان، آسياي صغير ، اسپانيا و فرانسه پرداخت و تعداد متنابهي از نمونههاي معدني، گياهي و جانوري را جمعآوري نمود و درهر فرصت ممكن به تحقيق پيرامون خواص درماني نمونههاي جمعآوري شده پرداخت.
اثر مذكور در 5 جلد به رشته تحرير در آمده و حاوي تمام اطلاعات مربوط به دانش پزشكي در آن روزگار و شامل شرح و توصيف 600 نمونه گياهي مي باشد. دراين اثر نيز تلاشي براي طبقهبندي بر اساس حروف الفبا نبوده، بلكه مبتني بر وجوه اشتراك گياهان و شباهتهاي آنهاست. توصيفها بسيار دقيق و به زباني بسيار ساده و دور از ابهام ارائه شدهاند و و روشهاي تهيه نيز به نحو دقيق و صحيح بيان گرديدهاند. سفرهاي مكرر ديوسكوريدس بهعنوان پزشك ارتش فرصت مناسبي براي مطالعه و ثبت تمام كاربردها و فوايد گياهان سرزمينهاي بيگانه را براي او فراهم نمود. در واقع تقريباً تا پايان قرن شانزدهم ميلادي نوشتههاي او اثر مرجع و استاندارد درحوزه فارماكولوژي به شمار ميرفت و اين نشانگر وسعت اطلاعات او درباره موضوع مورد بحث است. كتاب ديوسكوريدس نخستين بار در سال 1499 ميلادي به زبان يوناني چاپ گرديد.
اهميت آثار ديوسكوريدس بسياري از نويسندگان ديگر را بر آن داشت تا به گسترش موضوعات مورد اشاره وي يا نقد نوشتههاي او همت گمارند. مباحث كتابهاي نوشته شده اغلب لغوي بوده، ولي بي شك كاملترين كتاب در اين زمينه كتاب آي ديسكوريدس اثر پزشك ايتاليايي پي. اي . ماتيولي مي باشد كه در قرن 16 ميلادي نگاشته شده است. كتاب وي به عنوان يك اثر پذيرفته شده، جايگزين كتاب ديوسكوريدس شد. دكتر ماتيولي به نقد و تجزيه و تحليل بيانات ديوسكوريدس پرداخت و با نامگذاري دقيق هر گياه به رفع نارسايي ها و موارد ابهام موجود در كتاب وي و طبقهبندي مجدد گياهان موجود در آن همت گماشت. او دراثر خود گياهان جديدي مانند آفتابگردان را ثبت كرد و تعداد ديگري از گياهان خارجي (بيگانه) مانند شاه بلوط هندي را به اين مجموعه افزود.
از ديگر نويسندگان رومي ميتوان اسكريبونيوس لارگوس (79- 23 ميلادي) ، پليني بزرگ ، اوريباسيوس را نام برد. امروزه لارگوس را بهخاطر وضع واژگاني از قبيل آنودين (مسكن) واپيسپاتيك (داروي باز كننده تاول) ميشناسند كه در فرهنگ واژگان دارويي رايج هستند، گو اينكه فعاليت او تنها در زمينه گياهشناسي دارويي بود. اگرچه اوريباسيوس در زمينه شناخت گياهان دارويي گامهاي مؤثري برداشت ليكن پليني با نوشتن اثر چند جلدي خود با عنوان "تاريخ طبيعي" بيشترين سهم را در اين زمينه داشت. وي دراين اثر، دانش و انديشه علمي زمان خود را به دقت شرح داده است. حاصل كار او كه گردآوري نظريات و ديدگاههاي حدود 400 محقق آن دوران بود، هم اكنون بهعنوان يكي از كتب مرجع فارماكولوژي دنياي قديم بهشمار ميرود.
جالينوس (201-131 م) چهره شناخته شده جامعه پزشكي است و يقيناً بهعنوان پزشك بيش از ديوسكوريدس شهرت دارد. اين طبيب كه از اهالي پرگاموس يونان بود، داروها را بر اساس نوعي مقياس حرارتي طبقهبندي عامل مناسبي براي شناسايي داروي مناسب براي هر بيماري ارائه داد. وي در زمينههاي مختلف علم طب تأليفاتي دارد كه اهم آنها در 16 جلد گردآوري شده است. دانشمند مزبور طي يادداشتهاي خود از 473 داروي گياهي ياد كرده است.